کلمه جو
صفحه اصلی

زهره حمیدی

دانشنامه عمومی

زهره حمیدی (زاده ۸ اردیبهشت ۱۳۳۶ در اراک) بازیگر سینما و تلویزیون اهل ایران است. آغاز بازی وی در سینما از سال ۱۳۷۱ با فیلم دلاوران کوچه دلگشا به کارگردانی حسن هدایت بوده است.
محله گل و بلبل(۱۳۹۵)
من و شارمین (۱۳۹۴)
رستاخیز (۱۳۸۹)
پس کوچه های شمرون (۱۳۹۱ در عنوان بندی نیامده)
دریا کنار (۱۳۹۱)
دنیای پرامید (۱۳۹۱)
شاباش (۱۳۹۱)
بدون اجازه (۱۳۸۹)
دیو و دلبر (۱۳۸۹)
ورود آقایان ممنوع (۱۳۸۹)
در شب عروسی (۱۳۸۷)
عصر روز دهم (۱۳۸۷)
کلاهی برای باران (۱۳۸۵)
هدف اصلی (۱۳۸۵)
شاخه گلی برای عروس (۱۳۸۳)
پروین (۱۳۸۳ در عنوان بندی نیامده)
زن سمی (۱۳۸۲)
فریاد در شب (۱۳۸۲)
قدمگاه (۱۳۸۲)
سیندرلا (۱۳۸۰)
غزل (۱۳۸۰)
همکلاس (۱۳۸۰)
تکیه بر باد (۱۳۷۹)
چتری برای دو نفر (۱۳۷۹)
شب های تهران (۱۳۷۹)
مسافر ری (۱۳۷۹)
بوی کافور، عطر یاس (۱۳۷۸)
شبیخون (۱۳۷۶)
عروسی مهتاب (۱۳۷۵)
عشق گمشده (۱۳۷۵)
بازی های پنهان (۱۳۷۴)
گروگان (۱۳۷۴)
چشم شیطان (۱۳۷۲)
عصیان (۱۳۷۲)
خوش خیال (۱۳۷۱)
دلاوران کوچه دلگشا (۱۳۷۱)

نقل قول ها

زهره حمیدی (۲۹ آوریل ۱۹۵۹، اراک) بازیگر ایرانی است.
• «هیچ وقت دلم نمی خواست خودم را محصور کنم و بعد از ازدواجم، تنها به «خانه داری» اکتفا کنم، به همین خاطر تصمیم گرفتم، مربی مهدکودک شوم، سر و کار داشتن با بچه ها برایم جذاب بود، به ویژه این که این تنها شغلی بود که می توانستم بچه هایم را با خودم ببرم و از کنار هم بودن، لذت ببریم.»• «از دست دادن فرزند، تلخ ترین اتفاقی است که ممکن است برای یک خانواده رخ دهد، وقتی پسرم «حامد» را از دست دادم، حس کردم دنیا با همه بزرگی اش برایم کوچک شده است. خیلی ناراحت و دلشکستته شدم، اما سعی کردم با این موضوع به نوعی کنار بیایم و با خودم بگویم او پیش من امانت بوده و حالا این امانت را به خدا سپردم. من «حامد» را در کنار خودم حس می کنم، هرلحظه که راه می روم و نفس می کشم، او را در کنارم می بینم، وقتی این حس را دارم آرامش بیشتری پیدا می کنم.»• «اگر به جوان های امروزی بگوییم کسی در ۳۶ سالگی مادربزرگ شده، حتماً برایش باورنکردنی است، چون این روزها سن ازدواج به شدت بالا رفته و جوان ها تازه در این سن و سال به ازدواج فکر می کنند. اما من در این سن و سال نوه اولم به دنیا آمد و زندگی من را شیرین کرد.»• «این روزها احترام در بین خانواده ها و حرمت ها کمرنگ شده است… به نظرم ریشه خوشبختی در آرامش است و برای این که بسیاری از تنش ها در جامعه کم شود، باید از درون خانواده احترام به بزرگ تر، حفظ حرمت و جایگاه افراد به بچه ها آموزش داده شود.»۳ آوریل ۲۰۱۶/ ۱۵ فروردین ۱۳۹۵• «همه ما روزی رفتنی هستیم. چه زود و چه دیر، هیچ کس در این دنیا نمی ماند.»• «خیلی دوست دارم در مکان های همگانی ورزش کنم. اما مردم مدام من را سؤال پیچ می کنند. البته آن ها هم حق دارند چون دوست دارند بدانند. همین باعث شده در خانه بیشتر بمانم. یک معلم یوگا دارم که با او ورزش می کنم.»• «من خیلی جاها می بینم. حتی در جمع انگار هیچ کس حضور ندارد و همه گوشی در دست انگار با دنیای دیگری دارند ارتباط برقرار می کنند.»۶ مارس ۲۰۱۷/ ۱۶ اسفند ۱۳۹۵


کلمات دیگر: