کلمه جو
صفحه اصلی

در جاده

دانشنامه عمومی

در جاده (به انگلیسی: On the Road) یک رمان از نویسنده آمریکایی جک کرواک است که در سال ۱۹۵۷ توسطوایکینگ پرس منتشر شد. این اثر نوعی خودزندگی نامه است و حاصل تجربیات کرواک در ملاقات با مردم مختلف در سرتاسر آمریکا است. این کتاب در رتبه ۵۵ صد رمان برتر به انتخاب کتابخانه مدرن قرار دارد. همچنین والتر سالس فیلمی تحت عنوان «در جاده» در سال ۲۰۱۲ بر اساس این رمان ساخته است. این فیلم نامزد دریافت نخل طلا در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۲ بود.
۱۰۰ کتاب قرن لوموند
این کتاب در سال ۱۳۹۵ با ترجمه یاشین آزادبیگی توسط کتاب کوله پشتی در ۴۹۶ صفحه به فارسی منتشر شده است. ترجمه دیگری را نیز، انتشارات چشمه با عنوان «در راه» را با ترجمهٔ احسان نوروزی در سال ۱۳۹۴ منتشر کرده است.
این کتاب روایت سفر اودیسه وار جوانی به نام سالواتوره پارادایز (سل، سلی) است، نویسنده ای که پس از جدایی از همسرش، سرخورده و افسرده، بر آن میشود تا دلش را به دست جاده های آمریکا بسپارد و میکوشد از این طریق معنا و مفهومی برای زندگی پوچ خویش بیابد. در این بین با جوانی کوچکتر از خود اما کلّاش و متقلب به نام دین موریارتی آشنا میشود و چنان تحت تأثیر دیوانه بازیها و مرام آشوبگرانه اش قرار میگیرد که زندگی را بدون او عاری از هرگونه لذتی می یابد. دین نیز در لابلای این همه هیاهو هدفی مهمتر دارد و آن یافتن پدر مفقودش است که با نام دین موریارتیِ پیر از او یاد میشود. در ادامه، ارتباط مرید و مرادگونه ای میان او دو جوان شکل می گیرد که درونمایهٔ اصلی «در جاده» را تشکیل می دهد، رابطه ای که به نوعی ریشه در روایت توراتی خضر و موسی دارد.

نقل قول ها

در جاده (به انگلیسی: On the Road) یک رمان از نویسنده آمریکایی جک کرواک است که در سال ۱۹۵۷ توسط وایکینگ پرس منتشر شد.
• «اون قدر چرخ زدم که سرگیجه گرفتم. فکر کردم دارم به رؤیایی ژرف سقوط می کنم، اون هم درست از فراز یه پرتگاه. اوه، پس دختری که عاشقشم کجاست؟ به این فکر کردم و به دورتادورم نگاهی انداختم، به همون شکلی که به همه جای جهان کوچیک زیر پام نگاه کرده بودم؛ و در برابر چشم هام، لاشهٔ بزرگ و بکر و باد کردهٔ قارهٔ آمریکایی من آروم گرفته بود.»• «خورشید غروب می کند، سرخ و بزرگ. همه اسم های جادویی دره پیش رویم می گسترند، مانتکا و مادرا، و باقی شان. چیزی نگذشت که غروب شد، غروبی انگورمانند، غروبی ارغوانی بر فراز باغ های نارنگی و مزارع وسیع خربزه، خورشید به رنگ انگور فشرده، با رد سرخ شرابی، زمین ها به رنگ عشق و رازهای اسپانیایی. سرم را از پنجره بیرون بردم و ریه هایم را از هوای معطر پر کردم.»• «بهترین معلم، تجربه است اما نه از منظر تحریف شدهٔ شخصی دیگر.»


کلمات دیگر: