کلمه جو
صفحه اصلی

ژولیا کریستوا

دانشنامه عمومی

ژولیا کریستِوا (به زبان بلغاری: Юлия Кръстева یولیا کریستوا و به زبان فرانسه: Julia Kristeva) (زاده ۲۴ ژوئن ۱۹۴۱) فیلسوف، منتقد ادبی، روانکاو، فمینیست و رماننویس بلغاری-فرانسوی است که از اواسط دهه ۱۹۶۰ در فرانسه زندگی می کند.
Wikipedia contributors, "Julia Kristeva," Wikipedia, The Free Encyclopedia, http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Julia_Kristeva&oldid=263155983 (accessed January 10, 2009).
ژولیا کریستوا بعد از انتشار نخستین کتابش، Semeiotikè در ۱۹۶۹ تأثیر زیادی در تحلیل انتقادی*، نظریه فرهنگ* و فمینیسم گذاشت. کارهای او شامل کتاب ها و مقاله های بسیار دربارهٔ نشانه شناسی، بینامتنیت و ابجکسیون (آلوده انگاری)* در حوزه های زبان شناسی، نظریه ادبی و نقد، روانکاوی، زندگینامهنویسی و خودزندگی نامهنویسی، تحلیل سیاسی و فرهنگی، هنر و تاریخ هنر می شود.
او یکی از پیشگامان ساختارگرایی هنگام اوج این نظریه در انسانیّات بود. کارهای وی همچنین جایگاه مهمی در اندیشه پساساختارگرایی دارد. در سالهای اخیر برخی از آثار او توسط پژوهشگر حوزهٔ فلسفه، مهرداد پارسا به فارسی ترجمه شده است. از آن جمله می توان به «ملت هایی بدون ملی گرایی» (نشر شوند)، «علیه افسردگی ملی» (نشر شوند)، «هانا آرنت: زندگی روایت است» (رخداد نو) اشاره کرد.
علی رغم این که کریستوا سی سال است در حال نوشتن است و در ایران و جهان همه جا صحبت از او است تنها برخی از آثار او به فارسی ترجمه شده است. وی شش رمان نوشته است، هفت مقاله در زمینه زبان شناسی و یازده مقاله در زمینه های دیگر دارد که هیچ کدام به فارسی ترجمه نشده اند. آنچه که انتشارات مختلف با نام وی وارد بازار کرده اند سه کتاب «هانا آرنت زندگی یک روایت است» و «ملت های بدون ملی گرایی» و «علیه افسردگی ملی».

نقل قول ها

ژولیا کریستوا (به زبان بلغاری: Юлия Кръстева یولیا کریستوا و به فرانسوی: Julia Kristeva) (زادهٔ ۲۴ ژوئن ۱۹۴۱) نویسنده، فیلسوف، منتقد ادبی، روانکاو، فمینیست و رمان نویس بلغاری-فرانسوی است.
• «آزادی به مثابهٔ سرپیچی صرفاً گزینه ای دم دستی نیست، بلکه انتخابی بنیادین است. بدون آن، نه حیات ذهن ممکن است و نه زندگی در جامعه. در اینجا منظورم «حیات» است نه صرفاً معاش، تکرار، مدیریت. پرسش کردن از قوانین، هنجارها و ارزشها، لحظه ای حیاتی در زندگی روانی افراد وجوامع است.»• «شادمانی تنها به قیمت سرپیچی به دست می آید.»• «تنها استعارهٔ ممکنی که می توان در مورد زندگی ذهن متصور شد احساس زنده بودن است.»• «آرنت از رهگذر به ارث بردن درهم آمیختگی زندگی و تفکر که بخشی از معاد شناسی مسیحی و نیز فلسفه است، کاری می کند که طنین "ساخت گشاییِ ذهن "در تاریخ بپیچد تا نشان دهد که زندگی، برخلاف اعتقاد ایدئولوژی های انسان گرایانه، ارزشی فی نفسه و بنفسه نیست. زندگی به سر منزل مقصود نمی رسد مگر آنکه هرگز از پژوهش در باب معنا وعمل دست نکشد: "خصوصیت آشکار کنندهٔ عمل و نیز قابلیت اقامهٔ داستان و تاریخی شدن، هردو همان منبعی را تشکیل می دهند که معناداری از آن برون می جهد و وجود انسانی را روشن می سازد".»• «از سوی دیگر، گفتمان گفت­گویی همان­طور که گفتمان­های کارناوالی­ و منی­پی­ینی را شامل می ­شود، رمان چند صدایی را نیز دربرمی ­گیرد؛ و در ساختارهایش، نوشته، نوشته­ٔ دیگر را می­خواند، خودش را می ­خواند، و طی یک فرایند تکوینِ ویرانگر، خودش را می ­سازد.»


کلمات دیگر: