کلمه جو
صفحه اصلی

قاسیه

فرهنگ فارسی

( صفت ) مونث قاسی ۱ - سنگدل ۲ - سخت تاریک لیله قاسیه .

لغت نامه دهخدا

( قاسیة ) قاسیة. [ ی َ ] ( ع ص ) مؤنث قاسی. سخت : لیلة قاسیه ؛ شبی سخت تاریک. || سنگدل. رجوع به قاسی شود.

قاسیة. [ ی َ ] (ع ص ) مؤنث قاسی . سخت : لیلة قاسیه ؛ شبی سخت تاریک . || سنگدل . رجوع به قاسی شود.


دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی قَاسِیَةً: با قساوت - سخت ("قَاسِیَةً" اسم فاعل از ماده قسی است و این ماده به معنای سفتی و سختی است ، و قساوت قلب از قسوت سنگ که صلابت و سختی آن است گرفته شده ، و قلب قسی یا با قساوت آن قلبی است که در برابر حق خشوع ندارد ، و تاثیری به نام رحمت و رقت به آن دست ...
معنی قَاسِیَةِ: سفت و سخت (اسم فاعل از ماده قسی است و این ماده به معنای سفتی و سختی است)
ریشه کلمه:
قسو (۷ بار)

«قاسِیَه» از مادّه «قسوة» و «قساوت» در اصل به سنگ های سخت اطلاق می شود، و به معنای خشونت و سختی و نفوذناپذیری است، لذا سنگ های خشن را «قاسی» می گویند، و از همین رو به دل هایی که در برابر نور حق و هدایت انعطافی از خود نشان نمی دهد، و نرم و تسلیم نمی گردد، و نور هدایت در آن نفوذ نمی کند «قلب های قاسیه» یا قساوتمند، گفته می شود; و در فارسی از آن به «سنگدلی» تعبیر می کنیم.
قَسْو و قَسْوَة و قَساوَة به معنی سنگدلی است «قساَ قَلْبُهُ قَسْواً...: صَلُبَ وَ غَلُظَ» راغب گوید: اصل آن از «حَجَرٍ قاسٍ» است یعنی سنگ سخت. طبرسی فرموده: قَسْوَة رفتن نرمی و رحمت است از دل و صلابت هر چیز را قَسْوَة گویند. . سپس دلهای شما مانند سنگها سخت و یا از آن سختتر گردید. . دلهای آنها را سخت کردیم.


کلمات دیگر: