[ویکی الکتاب] معنی
فَالِقُ: شکافنده
ریشه کلمه:
فلق (۴ بار)
«فالِق» از مادّه «فَلْق» (بر وزن فرق) به معنای شکافتن چیزی و جدا کردن بعضی از بعض دیگر است.
«فَلَق» (بر وزن شفق) از مادّه «فَلْق» (بر وزن خلق) در اصل، به معنای شکافتن چیزی و جدا کردن بعضی از بعضی دیگر است، و از آنجا که به هنگام دمیدن سپیده صبح، پرده سیاه شب می شکافد، این واژه به معنای طلوع صبح، به کار رفته، همان گونه که «فجر» نیز به همین مناسبت بر طلوع صبح اطلاق می شود.
بعضی آن را به معنای همه موالید و تمام موجودات زنده، اعم از انسان، حیوان و گیاه می دانند; چرا که تولد این موجودات که با شکافتن دانه و تخم و مانند آن صورت می گیرد، از عجیب ترین مراحل وجود آنها است، و در حقیقت، هنگام تولد، جهش عظیمی در آن موجود رخ می دهد و از جهانی به جهان دیگری گام می نهد.
بعضی نیز مفهوم «فلق» را از این هم گسترده تر گرفته اند، و آن را به هر گونه آفرینش و خلقت، اطلاق کرده اند; چرا که با آفرینش هر موجود، پرده عدم شکافته می شود و نور وجود آشکار می گردد.
هر یک از این معانی سه گانه (طلوع صبح ـ تولد موجودات زنده ـ آفرینش هر موجود) پدیده ای است عجیب، که دلیل بر عظمت پروردگار و خالق و مدبر آن است، و توصیف خداوند به این وصف، دارای مفهوم و محتوای عمیقی است.