کلمه جو
صفحه اصلی

مجرمی

فرهنگ فارسی

مجرم بودن مجرمیت .

لغت نامه دهخدا

مجرمی. [ م ُ رِ ] ( اِخ ) از مردم هرات و از شعرای نیمه اول قرن دهم بود و اکثر اوقات در ماوراء النهر اقامت داشت. این رباعی از اوست :
شوخی که نقاب از رخ خود برنگرفت
جز جور و جفا طریق دیگر نگرفت
گفتیم برافروز شبی شمع وصال
افسوس که گفتیم بسی در نگرفت.
و رجوع به مجالس النفایس ص 169 و فرهنگ سخنوران شود.


کلمات دیگر: