(اسم ) واحد نشید جمع: نشائد نشیدات .
نشیده
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( نشیدة ) نشیدة. [ ن َ دَ ] ( ع اِ ) بلندی آواز. || شعر در جواب شعر خوانده شده. ( ناظم الاطباء ). نشید. انشودة. شعری که در جواب شعری انشاد کنند و نثر و شعری که بدان ترنم کنند. ( از المنجد ). همان نشید است واین اخص از آن است. ( از اقرب الموارد ). ج ، نشائد.
نشیدة. [ ن َ دَ ] (ع اِ) بلندی آواز. || شعر در جواب شعر خوانده شده . (ناظم الاطباء). نشید. انشودة. شعری که در جواب شعری انشاد کنند و نثر و شعری که بدان ترنم کنند. (از المنجد). همان نشید است واین اخص از آن است . (از اقرب الموارد). ج ، نشائد.
کلمات دیگر: