کلمه جو
صفحه اصلی

surging

انگلیسی به فارسی

بالا رفتن، تشکیل موج دادن، موجدار بودن، خروشان بودن، موج زدن


انگلیسی به انگلیسی

• billowy, wavy, rippling, swirling

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] ایجاد موج
[کامپیوتر] تغییر ناگهانی و موقتی ولتاژ با جریان در یک مدار .
[زمین شناسی] ایجاد موج
[پلیمر] موج دار شدن

جملات نمونه

1. Seagulls hover over the surging waves.
[ترجمه ترگمان]مرغ های دریایی روی امواج خروشان شناور هستند
[ترجمه گوگل]جوجه ها بر روی امواج پرانرژی حرکت می کنند

2. The blazing magma was surging by us.
[ترجمه ترگمان]The آتشین به طرف ما سرازیر می شد
[ترجمه گوگل]ماگما سوزانده شده توسط ما افزایش یافته است

3. Surging imports will add to the demand for hard currency.
[ترجمه ترگمان]واردات surging به تقاضا برای ارز قوی می افزاید
[ترجمه گوگل]واردات Surging به تقاضای ارز سخت افزوده خواهد شد

4. She could feel anger surging inside her.
[ترجمه ترگمان]می توانست خشم درون او را احساس کند
[ترجمه گوگل]او می تواند خشم خود را درون خود احساس کند

5. A ship is knifing through the surging waves.
[ترجمه ترگمان]یک کشتی از میان امواج خروشان عبور می کند
[ترجمه گوگل]یک کشتی از طریق امواج صعود می کند

6. The little boat was reeling on the surging sea.
[ترجمه ترگمان]قایق کوچک روی دریای خروشان گیر کرده بود
[ترجمه گوگل]قایق کوچک بر روی دریای پرشور افتاد

7. The needs of personal computers were surging in the first half of the year.
[ترجمه ترگمان]نیازهای رایانه های شخصی در نیمه اول سال جاری بود
[ترجمه گوگل]نیازهای رایانه های شخصی در نیمه اول سال جاری افزایش یافت

8. She felt a wave of resentment surging inside her.
[ترجمه ترگمان]موجی از رنجش در درونش موج می زد
[ترجمه گوگل]او احساس موجی از ناراحتی را که درون او رخ داد، احساس کرد

9. With production capacity lagging behind the surging demand for nutrients from farmers around the world that trend is set to continue.
[ترجمه ترگمان]با رشد ظرفیت تولید در پشت افزایش تقاضا برای مواد مغذی از کشاورزان در سراسر دنیا که این روند همچنان ادامه دارد
[ترجمه گوگل]با توجه به ظرفیت تولیدی که پشت سر تقاضا برای مواد مغذی از کشاورزان سراسر جهان است، این روند ادامه دارد

10. The company cited surging credit card fees and securities trading revenue.
[ترجمه ترگمان]این شرکت هزینه های کارت اعتباری و درآمد معاملات اوراق بهادار را ذکر کرد
[ترجمه گوگل]این شرکت به افزایش هزینه کارت اعتباری و درآمد تجارت اوراق بهادار اشاره کرد

11. It was the year of spinoffs, surging financial markets and surfing the Net.
[ترجمه ترگمان]سال the، بازارهای مالی جاری و گشت و گذار در اینترنت بود
[ترجمه گوگل]این سال افتتاح حساب ها، رشد بازارهای مالی و گشت و گذار در شبکه بود

12. But relaxing credit could send inflation surging again.
[ترجمه ترگمان]اما احیای اعتبار می تواند تورم را دوباره بالا ببرد
[ترجمه گوگل]اما اعتبار آرام می تواند فشار تورمی را دوباره افزایش دهد

13. But the waves surging across the raft had ripped the lids off three of the four tubs.
[ترجمه ترگمان]اما امواج خروشان روی کلک، پلک هایم را از روی سه وان جدا کرده بود
[ترجمه گوگل]اما امواج که در سراسر قایق پراکنده بودند، هوا را از سه تا چهار لوله جدا کرد

14. He felt anger surging through his veins and arteries.
[ترجمه ترگمان]احساس می کرد که خشم در رگ هایش جریان دارد
[ترجمه گوگل]او از طریق رگ ها و شریان ها خشمگین شد

پیشنهاد کاربران

آتشین، زبانه کش

فزاینده

نقل از هزاره
خروشان
جوشان
پرجوش
پرخروش

surging ( اقیانوس شناسی )
واژه مصوب: خیزش 2
تعریف: فرایندی که در آن قاعدۀ موج به سرعت از شیب شویه بالا می آید و ستیغ آن ناپدید می شود

در مهندسیِ برق به power surge یا surging ا �فزایشِ ناگهانیِ ولتاژ� گفته می شه. مثلاً یکهو برق ۲۲۰ ولت می شه ۱۰۰۰ ولت و کلی از دستگاه هایی که محافظِ برق ندارن آسیب می بینه.


کلمات دیگر: