کلمه جو
صفحه اصلی

suture


معنی : شکاف، درز، چاک، بخیه، دوختن
معانی دیگر : بخیه زدن، به هم دوختن، (دوزندگی - جراحی) بخیه، (دوزندگی) سجاف، بخیه زنی، (جراحی) نخ یا سیم بخیه زنی، شکاف استخوان (به ویژه درزهای زیگزاگ استخوان های جمجمه)

انگلیسی به فارسی

درز، بخیه، شکاف، چاک، دوختن


بخیه، درز، شکاف، چاک، دوختن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: the act or process of surgically joining or sewing together the edges of a wound, incision, or the like.

- The surgeon took special care with his suture of the wound.
[ترجمه ترگمان] جراح با بخیه زدن زخم دقت خاصی انجام داده
[ترجمه گوگل] جراح با توجه به سایش زخم مراقبت ویژه ای داشت

(2) تعریف: a stitch or fastener employed in this act.

(3) تعریف: the thread, fiber, wire, or the like that is used to close a wound in this way.

(4) تعریف: in anatomy, the connecting line in an immovable joint, esp. between the bones of the skull, or the joint itself.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: sutures, suturing, sutured
مشتقات: sutural (adj.)
• : تعریف: to close or join together with stitches or other sutures.

• surgical joining of two edges of a wound or incision; stitch used to close a wound; material used to surgically close a wound; junction of two bones in an immovable joint (anatomy)
close a wound or incision using sutures (medicine)

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] شیار. درز. چین خوردگی سطحی کوتیکول. - مشخصه سودمندی برای شناخت که در سنگواره های بی مهرگانی که صدف آنها حجره بندی شده است،وجود دارد.
[پلیمر] نخ بخیه، بخیه

مترادف و متضاد

شکاف (اسم)
crack, fracture, break, hiatus, breach, cut, incision, gap, craze, chap, split, flaw, chink, slot, notch, fraction, nick, breakthrough, seam, slit, slash, chasm, chine, suture, crevice, rip, cleft, rake, hair crack, interstice, scar, stoma

درز (اسم)
gap, peephole, flaw, seam, slit, chine, suture, fissure, crevice, commissure, interstice

چاک (اسم)
cut, rift, incision, slashing, scissor, tear, split, chink, slot, slit, slash, suture, fissure, kerf, rip, hack, scotch, interstice, stoma

بخیه (اسم)
stitch, seam, suture

دوختن (فعل)
scallop, seam, sew up, suture, sew

جملات نمونه

1. The south side of the suture, and the Southern Uplands accretionary prism, was less highly tectonised.
[ترجمه ترگمان]قسمت جنوبی the و منشور جنوبی Uplands به شدت tectonised شده بود
[ترجمه گوگل]جبهه ی جنوبی، و منشور نقرهای یونایتد جنوبی، به شدت تکتونیزه شده بود

2. Ideal One of its scientists working on the suture project discovered a special type of collagen which made an ideal sausage casing.
[ترجمه ترگمان]ایده آل یکی از دانشمندانی که روی پروژه بخیه کار می کنند، نوع خاصی از کلاژن را کشف کردند که یک غلاف sausage ایده آل ساخته بود
[ترجمه گوگل]ایده آل یکی از دانشمندانش که بر روی پروژه دوختکاری کار می کرد، یک نوع خاص از کلاژن را کشف کرد که یک جعبه سوسیس ایده آل را ساخته است

3. Urgent surgical treatment by direct suture ligation is the treatment of choice, but the prognosis for most patients is extremely poor.
[ترجمه ترگمان]فوری درمان جراحی توسط suture مستقیم ligation درمان انتخاب است، اما پیش بینی اکثر بیماران به شدت ضعیف است
[ترجمه گوگل]درمان جراحی فوری با پیوند مستقیم با سوزن درمان انتخاب است، اما پیش آگهی برای اکثر بیماران بسیار ضعیف است

4. This sentence suture can add variety to your sentence structure.
[ترجمه ترگمان]در این جمله، suture می توانند انواع مختلفی را به ساختار محکومیت شما اضافه کنند
[ترجمه گوگل]این حکم حکم می تواند تنوع را برای ساختار حکم شما اضافه کند

5. The internal mould shows the gently-curving suture lines.
[ترجمه ترگمان]قالب داخلی the منحنی را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]قالب داخلی نشان می دهد خطوط صیقل گره خورده

6. All nautiloids have simple suture lines.
[ترجمه ترگمان]همه nautiloids خطوط بخیه ساده دارند
[ترجمه گوگل]تمام ناتویلید ها دارای خطوط سیم پیچی هستند

7. The suture marks show the closure was not tension free.
[ترجمه ترگمان]علامت های بخیه نشان می دهد که بسته شدن تنش آزاد نیست
[ترجمه گوگل]نشانگرهای سوزن نشان می دهد که بسته شدن تنش آزاد نیست

8. Most important, perhaps, are the characteristics of the suture lines, which are displayed on internal moulds.
[ترجمه ترگمان]مهم ترین، شاید، ویژگی های خطوط بخیه هستند، که در قالب های داخلی نمایش داده می شوند
[ترجمه گوگل]مهمتر از همه، شاید ویژگی های خطوط نخی است که بر روی قالب های داخلی نمایش داده می شود

9. Use very small stitches to suture, otherwise an ugly scar may result.
[ترجمه ترگمان]از بخیه بسیار کوچک به بخیه استفاده کنید، در غیر این صورت جای زخم بد می تواند به نتیجه برسد
[ترجمه گوگل]از بخیه های بسیار کوچک استفاده کنید، در غیر این صورت یک زخم زشت ممکن است ایجاد شود

10. The nurse will get a suture set.
[ترجمه ترگمان]پرستار یک سری بخیه به دست خواهد آورد
[ترجمه گوگل]پرستار یک مجموعه نخ را دریافت خواهد کرد

11. Conclusion Interrupted circular suture is one of the efficient methods in bleeding section with placenta previa.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری بخیه دایروی یکی از روش های کارآمد در بخش خونریزی با جفت previa است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری سوزن دایره ای قطع شده یکی از روش های کارآمد در بخش خونریزی با جفت قبلی است

12. Methods 486 cases of prostatic hyperplasia received intravesical suture of prostatic artery during suprapubic transvesical prostatectomy.
[ترجمه ترگمان]در طی suprapubic transvesical prostatectomy suture artery از cases hyperplasia intravesical intravesical artery received received دریافت کرد
[ترجمه گوگل]روشها: در 486 مورد از هیپرپلازی پروستات، شستشوی داخل وریدی شریان پروستات در طول پروستاتکتومی transvesical فراصوتی دریافت شد

13. Dense Au deposit zone is located in the suture between Archaeozoic Zhongchao ancient land plate and Proterozoic Mongoliasea plate, controlled by NW Fuerhe and Gudonghe lithosphericfractures.
[ترجمه ترگمان]منطقه سپرده Au چگال در the بین صفحه سرزمین باستانی Archaeozoic و صفحه Proterozoic Mongoliasea قرار دارد که توسط NW Fuerhe و Gudonghe lithosphericfractures کنترل می شود
[ترجمه گوگل]منطقه حوضه Au در جوش بین Archaeozoic Zhongchao صفحه اصلی باستانی و صفحه Proterozoic Mongoliasea، تحت کنترل NW Fuerhe و Gudonghe lithosphericfractures واقع شده است

14. Objective:Discuss a more ideal method of purse string suture and pull of rectum mucosa.
[ترجمه ترگمان]هدف: یک روش ایده آل تر از بخیه رشته ای کیسه را توضیح دهید و راست روده بیاورید
[ترجمه گوگل]اهداف: یک روش ایده آل تر از سوزن رشته کیفی و کشیدن مخاط مخاطی را مورد بحث قرار دهید

15. Clinical Relevance: We found suture isometry to be a good indication of graft isometry .
[ترجمه ترگمان]ارتباط بالینی: ما suture isometry را پیدا کردیم که نشان خوبی از isometry graft
[ترجمه گوگل]معیارهای بالینی ما ایزومتری نخ را به عنوان نشانه خوبی از ایزومتری پیوند یافتیم

a sutured wound

زخم بخیه‌شده


پیشنهاد کاربران

هو الشافی
به معنی بخیه میباشد. در زخمهایی که نیاز به بخیه هست حداکثر بر اساس رفرنسهای جراحی وتجربه شش ساعت وقت هست تا بخیه توسط پزشک که وظیفه اصلی ایشان میباشد ولی اکثرا پرستاران نیز بهتر از پزشکان این عمل را انجام میدهند لذا بعد از منقضی شدن موعد فوق لبه های زخم به هم میچسبند لذا باید زخم را feresh
نمود یعنی با ضد عفونی کردن با حالا بتادین که از نظر علمی بیست دقیقه طول میکشد تا میکروارگانیسم ها را نابود کند، ابتدا بی حسی تزریق شده بعد زخم را با تیغ جراحی از هر دو لبه برش حرفه ای میدهیم تا زخم تازه شود بعد انرا با حوصله با نخ مخصوص بسته به اینکه زخم در کجای بدن باشد بخیه میزنیم. اسکار یا جای زخم اجتناب ناپذیر هست ولی مهارت بخیه زننده در کم شدن ان تا حدودی دخیل هست.
ارزوی سلامتی برای بیماران را دارم.

مفصلی که هیچ حرکتی ندارد

زمین درز
البته فقط در حوزه ی زمین شناسی

suture ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: درز
تعریف: خط موجود بر روی صدف فسیل شکم‏پایان و دوکفه‏ای ها و سرپایان


کلمات دیگر: