کلمه جو
صفحه اصلی

blood vessel


معنی : رگ
معانی دیگر : رگ (مویرگ یا شاهرگ یا سیاهرگ)، مجرای خون، عروق خونی رگ، رگ

انگلیسی به فارسی

رگ، عروق خونی


رگ خونی، رگ


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: any of the arteries, veins, or capillaries through which the blood circulates.
مشابه: vein, vessel

• tube or duct of the body containing or circulating blood (artery, vein or capillary)
blood vessels are the narrow tubes through which your blood flows.

دیکشنری تخصصی

[بهداشت] رگ

مترادف و متضاد

رگ (اسم)
vessel, streak, blood vessel, vena

جملات نمونه

1. The rupture of a blood vessel usually cause the mark of a bruise.
[ترجمه ترگمان]پارگی عروق خونی معمولا باعث کبودی میشه
[ترجمه گوگل]پارگی رگ های خونی معمولا باعث ایجاد نشانه ای از کبودی می شود

2. He almost broke a blood vessel from laughing so hard.
[ترجمه ترگمان] اون تقریبا داشت یه رگ خونی رو از خنده روده بر می کرد
[ترجمه گوگل]او تقریبا یک خمیر را از خنده بسیار سخت شکست

3. He burst a blood vessel in a fit of coughing.
[ترجمه ترگمان]او با سرفه شدیدی یک کشتی خونی را منفجر کرد
[ترجمه گوگل]او یک رگ خونی را در یک حالت سرفه پشت سر گذاشت

4. Mum almost burst a blood vessel when I told her what happened.
[ترجمه Reihana77] مامانم از شدت عصبانیت نزدیک بود، سکته کند وقتی که بهش گفتم که چه اتفاقی افتاده.
[ترجمه ترگمان]وقتی به او گفتم که چه اتفاقی افتاده است، مامان نزدیک بود یک رگ خونی منفجر کند
[ترجمه گوگل]مادرش تقریبا یک رگ خونی را پشت سر گذاشت وقتی که به او گفتم چه اتفاقی افتاده است

5. The doctor burst a blood vessel.
[ترجمه ترگمان] دکتر یه رگ خونی ترکید
[ترجمه گوگل]دکتر یک رگ خونی را پشت سر گذاشت

6. A stroke is often caused when a blood vessel in the brain ruptures.
[ترجمه ترگمان]یک ضربه اغلب باعث می شود که یک رگ خونی در مغز بریده شود
[ترجمه گوگل]سکته مغزی اغلب زمانی ایجاد می شود که رگ های خونی در مغز پاره شوند

7. If a blood vessel in your leg were to rupture, the leg would just swell up.
[ترجمه ترگمان]اگر یک کشتی خونی در پای شما قطع شود، پا ورم خواهد کرد
[ترجمه گوگل]اگر یک رگ خونی در پای خود را به پارگی بکشد، پا فقط در حال برانگیختن است

8. If the plaque blocks a blood vessel, a heart attack or stroke can occur.
[ترجمه ترگمان]اگر پلاک یک رگ خونی را مسدود می کند، حمله قلبی یا سکته می تواند رخ دهد
[ترجمه گوگل]اگر پلاک یک رگ خونی را مسدود کند، ممکن است حمله قلبی یا سکته مغزی رخ دهد

9. A blood vessel ruptured.
[ترجمه ترگمان] یه رگ خونی پاره شده
[ترجمه گوگل]یک رگ خونی شکسته شد

10. The doctor said a blood vessel in the right lung had burst.
[ترجمه ترگمان]دکتر گفت که یه رگ خونی در ریه سمت راست منفجر شده
[ترجمه گوگل]دکتر گفت که یک رگ خون در ریه راست منفجر شده است

11. Don't be so angry ! You'll burst a blood vessel.
[ترجمه ترگمان]این قدر عصبانی نباش! تو یک رگ خونی را منفجر خواهی کرد
[ترجمه گوگل]خیلی عصبانی نباش یک رگ خونی را پشت سر می گذارید

12. Aiming at the bad performance of existing retinal blood vessel segmentation methods for small and low contrast vessels, a new segmentation method based on transition region extraction is proposed.
[ترجمه ترگمان]با بررسی عملکرد بد روش های قطعه بندی بدنه خون موجود برای کشتی های کوچک و کم کنتراست، یک روش قطعه بندی جدید براساس استخراج منطقه گذار پیشنهاد شده است
[ترجمه گوگل]با توجه به عملکرد نامناسب روشهای تقسیم رگهای خونی شبکیه برای عروق کم و کنتراست، یک روش تقسیم بندی جدید مبتنی بر استخراج گذار منطقه پیشنهاد شده است

13. When the intima of a blood vessel is disrupted, as happens after a cut or the rupture of an atherosclerotic plaque, subendothelial collagen and von Willebrand factor are exposed to circulating blood.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که the یک رگ خونی مختل می شود، همان طور که بعد از برش یا پارگی یک پلاک atherosclerotic رخ می دهد، subendothelial کلاژن و factor ون Willebrand در معرض جریان خون قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]هنگامی که انتیما یک رگ خونی مختل می شود، همانطور که پس از برش یا پارگی پلاک آترواسکلروز اتفاق می افتد، کلاژن سوندوتهلیال و عامل فون ویلبراند در معرض جریان خون قرار می گیرند

14. He was well beaten and in a later race broke a blood vessel.
[ترجمه ترگمان]او به خوبی مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود و در یک مسابقه بعدی یک رگ خونی را شکست
[ترجمه گوگل]او به خوبی مورد ضرب و شتم قرار گرفت و در یک مسابقه بعد یک رگ خونی را شکست

پیشنهاد کاربران

رگ خونی

You are blood in my vessls


کلمات دیگر: