کلمه جو
صفحه اصلی

cyst


معنی : کیسه، مثانه، تخم دان
معانی دیگر : کیست، کیسه (هر سازواره ی کیسه مانند در گیاه و جاندار، هر سوراخ یا حفره نابهنجار که دارای چرک یا آب باشد)، پیشوند: کیست، کیسه (پیش از حرف صدادار می آید)، تخم دان
cyst_
پسوند: کیست، کیسه [blastocyst]

انگلیسی به فارسی

کیسه، مثانه، تخم‌دان


انگلیسی به انگلیسی

پسوند ( suffix )
• : تعریف: sac; cavity; vesicle; bladder.

- blastocyst
[ترجمه ترگمان] بلاستوسیت
[ترجمه گوگل] بلستوسیست
اسم ( noun )
(1) تعریف: a fluid-filled vesicle or sac within body tissue, sometimes a pathological development but most often not.

- Fortunately, the lump she'd detected turned out to be a benign cyst and not a tumor.
[ترجمه ترگمان] خوشبختانه، چیزی که پیدا کرده بود، یک کیست بی خطر و نه یک تومور است
[ترجمه گوگل] خوشبختانه، توده ای که او تشخیص داده بود، تبدیل به یک کیست خوشخیم و نه یک تومور بود

(2) تعریف: in certain lower plants and fungi, a chamber containing reproductive cells.

(3) تعریف: the resistant wall encapsulating the dormant form of many microscopic organisms, or a dormant organism possessing such a resistant wall.

• saclike growth containing fluid
a cyst is a growth containing liquid that appears inside your body or under your skin.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] کیست یک گرده متوقف میکروسکوپی دارای یک دیواره مقاوم را گویند که در دینوفلاژلاته ها و در جلبکهای سبز- آبی و زنجیری، با جدا شدن بخش های فیلامنت یا احاطه شدن یک گروه سلولی با یک غشا به وجود می آید. نیز ببینید: statuspore. (دیرین شناسی): یک کیسه یا کپسول که توسط بسیاری از پرتوزوآها و سایر جانوران جزئی به عنوان شکل سرآغاز یک فاز تولیدمثلی تخصصی شده یا خاموش آزاد شده و پروتوپلاسم را در بر می گیرد.
[بهداشت] پیشابدان - مثانه

مترادف و متضاد

unusual growth


کیسه (اسم)
bourse, bladder, bag, sac, sack, pouch, cyst, cod, bagging, bung, capsule, theca, sinus, purse

مثانه (اسم)
bladder, cyst, urinary bladder

تخمدان (اسم)
cyst, pod, ovary

Synonyms: bag, bleb, blister, injury, pouch, sac, sore, vesicle, wen


جملات نمونه

1. He had a cyst removed from near his eye.
[ترجمه ترگمان] یه کیست رو از نزدیک چشمش گرفته
[ترجمه گوگل]او کیست از نزدیک چشم خود را برداشت

2. He had a minor operation to remove a cyst.
[ترجمه ترگمان]اون یه عمل کوچیک برای خارج کردن کیست داشت
[ترجمه گوگل]او یک عمل کوچک برای حذف کیست داشت

3. There they are enclosed in a cyst by host reaction, and complete their development.
[ترجمه ترگمان]آن ها در آنجا با واکنش میزبان محصور هستند و توسعه خود را تکمیل می کنند
[ترجمه گوگل]آنها در واکنش میزبان در یک کیست محصور شده و تکامل یافته اند

4. That showed a slight cyst on the cartilage, which was nowhere near as serious as first thought.
[ترجمه ترگمان]این یک کیست کوچکی روی غضروف نشان می دهد که نزدیک به نظر اول، جدی نبود
[ترجمه گوگل]این نشان دهنده یک کیست کوچک در غضروف بود، که به اندازه کافی جدی به نظر نمی رسید

5. In the cyst stage a strong covering protects the parasite and allows it to survive the acid conditions of the stomach.
[ترجمه ترگمان]در کیست کیست یک پوشش قوی از انگل محافظت می کند و به آن اجازه می دهد که شرایط اسید معده را زنده نگه دارد
[ترجمه گوگل]در مرحله کیست یک پوشش قوی از انگل محافظت می کند و اجازه می دهد تا شرایط اسیدی معده زنده بماند

6. Fig. Large porencephalic cyst at 31 weeks of gestation as a result of a car accident at 1weeks.
[ترجمه ترگمان]شکل بزرگ porencephalic کیست در ۳۱ هفته بارداری در نتیجه یک تصادف خودرو در ۱ هفته
[ترجمه گوگل]شکل کیست پروستاتفالیک بزرگ در 31 هفته بارداری به علت یک تصادف در 1 هفته

7. Methods 122 cases of ovarian cysts at ultrasound-guided puncture, took the allantoic fluid, ethanol inactivated cyst wall after normal saline washed cysts.
[ترجمه ترگمان]روش های ۱۲۲ موارد of پلی کیستیک تخمدانی در puncture ultrasound، مایع allantoic، اتانول inactivated cyst را بعد از normal washed saline مصرف کردند
[ترجمه گوگل]روشها: 122 مورد کیست تخمدان در پانکراس تحت هدایت سونوگرافی، مایع آلانتوسیک، دیاستول کیت ناحیه ای اتانول پس از کیست های شسته شده نرمال سالین گرفته شد

8. A harmless cyst, especially on the scalp or face, containing the fatty secretion of sebaceous gland.
[ترجمه ترگمان]یک کیست بی ضرر، به خصوص بر روی پوست و یا صورتش، حاوی ترشح چربی غده چربی است
[ترجمه گوگل]کیست بی ضرر، به ویژه روی پوست یا صورت، حاوی ترشح چربی غدد سباسه است

9. Fibrous wall with dystrophic calcification consistent with cyst.
[ترجمه ترگمان]دیوار Fibrous با dystrophic آهکی با کیست calcification سازگار است
[ترجمه گوگل]دیوار فیبر با کلسیفیکاسیون دیستروفی سازگار با کیست

10. Results Aneurysmal bone cyst was found in 4 cases, giant cell tumor in 3 cases(accompanying aneurismal bone cyst 2 cases), ganglion, hamartoma, osteoid osteoma and lipoma in 1 case, respectively.
[ترجمه ترگمان]نتایج برای کیست استخوان در ۴ حالت یافت شد، تومور سلولی بزرگ در ۳ مورد (همراه با استخوان aneurismal (۲ مورد)، غده ganglion، hamartoma، osteoid osteoma و lipoma در یک حالت
[ترجمه گوگل]نتایج: در 4 مورد، تومور سلول غدد بزاقی در 3 مورد (همراه با 2 مورد کیست استخوان انسدادی)، گانگلیون، هامارتوما، استئوئید استئومای و لیپوم در 1 مورد یافت شد

11. Methods: In clinic, the effect of forming cystitomy on 38 cases and maxillary cyst was analyzed.
[ترجمه ترگمان]روش ها: در کلینیک، تاثیر تشکیل cystitomy در ۳۸ مورد و کیست بالا مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]روشها: در کلینیک، اثر تشکیل کیستمتومی در 38 مورد و کیست فک بالایی مورد بررسی قرار گرفت

12. Objective To explore the manifestation of cyst of ischial tuberosity on CT scan and its diagnostic value.
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی ظهور کیست of tuberosity بر روی CT و ارزش تشخیصی آن
[ترجمه گوگل]هدف: برای کشف تظاهرات کیست توبرستی اسکولی در سی تی اسکن و ارزش تشخیصی آن

13. Syringomyelia refers to the development a spinal cord cyst that results from enlargement of the central canal.
[ترجمه ترگمان]Syringomyelia به توسعه یک کیست طناب نخاعی اشاره می کند که از بزرگ شدن کانال مرکزی ناشی می شود
[ترجمه گوگل]Syringomyelia اشاره به توسعه یک کیست نخاعی که از بزرگ شدن کانال مرکزی است

14. Enterogenous cyst is a rare congenital lesion generally located in the mediastinum or the abdominal cavity.
[ترجمه ترگمان]کیست Enterogenous یک ضایعه مادرزادی نادر است که عموما در حفره شکمی یا حفره شکمی قرار دارد
[ترجمه گوگل]کیست Enterogenic یک ضایعه مادرزادی نادر است که به طور کلی در ناحیه Mediastin یا حفره شکم قرار دارد

15. Conclusion Thyroglossal cyst and fistula is a congenital disease which lies in the middle and anterior neck.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری کیست Thyroglossal و فیستول یک بیماری مادرزادی است که در وسط و گردن پیشین قرار دارد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: کیست thyroglossal و فیستول یک بیماری مادرزادی است که در گردن میانی و قدامی قرار دارد

پیشنهاد کاربران

قلنبه شدن پوست بر اثر ضربه


کلمات دیگر: