1. Without a transfusion, the victim's probability of dying was 100%.
[ترجمه ترگمان]بدون انتقال خون، احتمال مرگ قربانی ۱۰۰ درصد بود
[ترجمه گوگل]بدون انتقال خون، احتمال کشته شدن قربانی 100٪ بود
2. A blood transfusion saved his life.
[ترجمه ترگمان]تزریق خون جان او را نجات داد
[ترجمه گوگل]یک انتقال خون جان خود را نجات داد
3. The project badly needs a transfusion of cash.
[ترجمه ترگمان]این پروژه به شدت به انتقال پول نقد نیاز دارد
[ترجمه گوگل]این پروژه به شدت نیاز به انتقال پول نقد دارد
4. She suffered kidney failure and needed a blood transfusion.
[ترجمه ترگمان]او دچار نارسایی کلیه شد و نیاز به انتقال خون داشت
[ترجمه گوگل]او دچار نارسایی کلیه شد و نیاز به انتقال خون داشت
5. He contracted AIDS from a blood transfusion.
[ترجمه ترگمان]او با انتقال خون به ایدز مبتلا شد
[ترجمه گوگل]وی ایدز را از طریق انتقال خون گرفتار کرد
6. The mayor has promised a transfusion of $8 million in redevelopment funds.
[ترجمه ترگمان]شهردار قول داد که ۸ میلیون دلار به بودجه توسعه مجدد تزریق شود
[ترجمه گوگل]شهردار قول داده است که مبلغ 8 ملیون دالر را در صندوق بازسازی توسعه داده باشد
7. He was given a blood transfusion.
[ترجمه ترگمان] بهش خون تزریق کردن
[ترجمه گوگل]او یک خون انتقال داده شد
8. Quickly the two apply a massive transfusion of blood which gradually brings back to the dead woman some manifestations of life.
[ترجمه ترگمان]این دو به سرعت انتقال عظیم خون را اعمال می کنند که به تدریج برخی از تجلیات زندگی را به زن مرده باز می گرداند
[ترجمه گوگل]به سرعت این دو خونریزی عظیم خون را اعمال می کنند که به تدریج برخی از تجربیات زندگی را به زن مرده می آورد
9. Thereupon Miss T. received a transfusion of blood or plasma, it matters not which.
[ترجمه ترگمان]اما میس تی, تزریق خون یا پلاسما مهم نیست که کدومش
[ترجمه گوگل]در نتیجه خانم T خونریزی یا پلاسما را دریافت می کند، مهم نیست که چه چیزی باشد
10. The proposed mechanism of improvement of placental transfusion of volume and red cells is attractive.
[ترجمه ترگمان]مکانیزم پیشنهادی بهبود انتقال خون و سلول های قرمز، جذاب است
[ترجمه گوگل]مکانیسم پیشنهادی بهبود انتقال جفت از حجم و سلول های قرمز جذاب است
11. This patient did not require blood transfusion or any other active treatment.
[ترجمه ترگمان]این بیمار نیاز به انتقال خون یا هیچ درمان فعال دیگری نداشت
[ترجمه گوگل]این بیمار نیازی به انتقال خون یا هر گونه فعالیت فعال دیگر نداشت
12. Transfusion row: Jehovah's Witness who refused blood dies after crash.
[ترجمه ترگمان]ردیف transfusion، شاهد ای که رد خون را رد کرد بعد از حادثه کشته شد
[ترجمه گوگل]ردیف Transfusion شاهدان یهوه که از خون رد می شوند پس از سقوط می میرند
13. She contracted the fatal disease through a blood transfusion.
[ترجمه ترگمان]او از طریق انتقال خون به این بیماری مرگبار مبتلا شد
[ترجمه گوگل]او از طریق انتقال خون به بیماری کشنده تبدیل شده است
14. The blood transfusion brought colour to my face and I am deeply indebted to some anonymous donor.
[ترجمه ترگمان]تزریق خون رنگ صورت من و من عمیقا مدیون یه اهدا کننده ناشناس هستم
[ترجمه گوگل]انتقال خون رنگی به چهره من به ارمغان آورد و من به شدت به برخی از اهداکنندگان ناشناس اهمیت می دهم