کلمه جو
صفحه اصلی

artery


معنی : شاهرگ، شریان، سرخرگ
معانی دیگر : (کالبدشناسی) سرخرگ، رگ جان، شاهراه، راه حیاتی، راه یا آبراه اصلی

انگلیسی به فارسی

شریان، سرخرگ، شاهرگ


شریان، شاهرگ، سرخرگ


انگلیسی به انگلیسی

• blood vessel that carries oxygen-rich blood away from the heart; main road leading into a city
your arteries are the tubes that carry blood from your heart to the rest of your body.

اسم ( noun )
حالات: arteries
(1) تعریف: a vessel that carries blood away from the heart. (Cf. vein.)

(2) تعریف: a major route or highway.

دیکشنری تخصصی

[بهداشت] شریان

مترادف و متضاد

Synonyms: avenue, boulevard, canal, conduit, corridor, course, duct, highway, line, passage, pathway, road, route, sewer, thoroughfare, track, tube, way


شاهرگ (اسم)
aorta, artery, nervure

شریان (اسم)
artery

سرخرگ (اسم)
artery

channel


جملات نمونه

Arteries carry blood from the heart to the entire body.

سرخرگ‌ها خون را از قلب به همه‌ی بدن می‌رسانند.


The place where the three main arteries of south Tehran meet.

جایی که سه شاهراه اصلی جنوب تهران به هم می‌رسند.


1. an artery pulsates
سرخرگ می زند.

2. brachial artery
سرخرگ بازویی

3. radial artery
سرخرگ زبر زندی

4. renal artery
سرخرگ گرده ای

5. a circumflex artery
شاهرگ خمیده

6. a dicrotic artery
سرخرگ دو تپشی (که با هر تپش قلب دوبار می تپد)

7. an occluded coronary artery
شریان بند آمده ی قلب

8. the bore of an artery
قطر درونی یک شاهرگ

9. the ramifications of an artery
شاخه های سرخرگ

10. Almirante Boulevard is a main artery out of Waldron, hugging the coastline all the way.
[ترجمه ترگمان]بلوار Almirante یک شریان اصلی است که خط ساحلی را در تمام طول مسیر در آغوش می کشد
[ترجمه گوگل]Boulevard Almirante یکی از اصلی ترین آثار Waldron است، که از خطوط ساحلی تقلید می کند

11. In addition, coronary artery disease, cerebrovascular accidents and in particular intermittent claudication occurred more frequently in diabetics of both sexes.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این بیماری عروق کرونر، تصادفات cerebrovascular و in متناوب به طور متناوب در دیابتی ها از هر دو جنس رخ می دهد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، بیماری های عروق کرونر، حوادث عروق کرونر و به ویژه سوزش متناوب متناوب در بیماران دیابتی هر دو جنس دیده می شود

12. Underlying obstructive coronary artery disease was not excluded by angiography.
[ترجمه ترگمان]بیماری عروق کرونری اصلی از آنژیوگرافی خارج نشده است
[ترجمه گوگل]آنژیوگرافی با انحصار بیماری عروق کرونر تحت تأثیر قرار نمی گیرد

13. Data for coronary revascularisation are limited to coronary artery bypass surgery; results of percutaneous coronary angioplasty are not yet available.
[ترجمه ترگمان]داده های for coronary به عمل جراحی پیوند عروق کرونر محدود هستند؛ نتایج of coronary coronary هنوز در دسترس نیستند
[ترجمه گوگل]داده های مربوط به عروق کرونر مجدد به جراحی بای پس عروق کرونر محدود می شود نتایج آنژیوپلاستی کرونر از طریق پوست هنوز در دسترس نیستند

14. The artery, which links ski resorts and casinos to the rest of Northern California, was reopened Jan. 1
[ترجمه ترگمان]این شریان که پیست های اسکی و کازینوها تا پایان کالیفرنیای شمالی را به هم وصل می کند، روز ۱ ژانویه بازگشایی شد
[ترجمه گوگل]شریان، که لینک های اسکی و کازینو را به بقیه شمالی کالیفرنیا پیوند می دهد، ژانویه 1 باز شد

15. This is the carotid artery which carries blood to the head.
[ترجمه ترگمان] این شریان carotid که خون رو به سر میبره
[ترجمه گوگل]این شریان کاروتید است که خون را به سر می برد

16. Late opening of an occluded coronary artery may also have some beneficial effect.
[ترجمه ترگمان]باز کردن یک شریان کرونری مسدود می تواند تاثیر مثبتی نیز داشته باشد
[ترجمه گوگل]تأخیر افتادن یک عروق کرونر انسداد ممکن است اثر مثبتی داشته باشد

17. He had an operation last year to widen a heart artery.
[ترجمه ترگمان]اون سال پیش یه عمل جراحی رو انجام داده بود که یه شریان قلب رو گسترش بده
[ترجمه گوگل]او در سال گذشته یک عمل جراحی برای گسترش عروق قلب داشت

پیشنهاد کاربران

راه اصلی


کلمات دیگر: