1. Judge Keenan concluded that the surveillance had been lawful.
[ترجمه حیدر سهیلی اصفهانی] قاضی کینان ( تلفظ انگلیسی کنعان ) استنتاج کرد که نظارت قانونی بود.
[ترجمه ترگمان]قاضی Keenan به این نتیجه رسید که the مجاز بوده است
[ترجمه گوگل]قاضی کینان نتیجه گرفت که نظارت قانونی بوده است
2. The police have kept the nightclub under surveillance because of suspected illegal drug activity.
[ترجمه ترگمان]پلیس به دلیل فعالیت غیرقانونی مواد مخدر، این کلوب شبانه را تحت نظارت قرار داده است
[ترجمه گوگل]پلیس کلاب شبانه را تحت نظارت قرار داده است زیرا فعالیت های غیر قانونی مواد مخدر مشکوک شده است
3. The suspects are under police surveillance.
[ترجمه انوشیروان صداقت] مظنونین زیر نظر پلیس هستند
[ترجمه ترگمان]این مظنونین تحت نظارت پلیس قرار دارند
[ترجمه گوگل]مظنونان تحت نظارت پلیس قرار دارند
4. He was arrested after being kept under constant surveillance.
[ترجمه ترگمان]او پس از اینکه تحت نظارت های مداوم قرار گرفت دستگیر شد
[ترجمه گوگل]او پس از نگهداری تحت نظارت مستمر دستگیر شد
5. They were under constant close surveillance day and night.
[ترجمه ترگمان] اونا هر روز و شب تحت نظر داشتن
[ترجمه گوگل]آنها روز و شب در حال نظارت دقیق بودند
6. The country's borders are kept under constant surveillance.
[ترجمه ترگمان]مرزه ای این کشور تحت نظارت دایم نگهداری می شوند
[ترجمه گوگل]مرزهای کشور تحت نظارت مستمر نگهداری می شوند
7. Just another surveillance job, old chap. Piece of cake to somebody like you.
[ترجمه ترگمان]فقط یه کار نظارتی دیگه، پیرمرد یه تیکه کیک به یکی مثل تو
[ترجمه گوگل]یک کار نظارتی دیگر، رئیس قدیمی قطعه کیک به کسی مثل شما
8. More banks are now installing surveillance cameras.
[ترجمه ترگمان]بانک های بیشتری در حال نصب دوربین های نظارتی هستند
[ترجمه گوگل]بانک های بیشتر در حال نصب دوربین های نظارت هستند
9. The police are keeping the suspects under round-the-clock surveillance.
[ترجمه ترگمان]پلیس این مظنونین را تحت نظارت ساعت شبانه روزی نگه می دارد
[ترجمه گوگل]پلیس مظنونان را تحت نظارت روزمره نگه می دارد
10. The company is planning to place surveillance equipment at both ends of the tunnel.
[ترجمه ترگمان]این شرکت قصد دارد تا تجهیزات نظارتی را در هر دو طرف تونل پیاده کند
[ترجمه گوگل]این شرکت در حال برنامه ریزی برای نصب تجهیزات نظارت در هر دو انتهای تونل است
11. Diane was placed under psychiatric surveillance.
[ترجمه ترگمان]دایان \"تحت نظارت روانی قرار گرفته بود\"
[ترجمه گوگل]دایان تحت نظارت روانپزشکی قرار گرفت
12. The army carried out covert surveillance of the building for several months.
[ترجمه ترگمان]ارتش برای چند ماه تحت نظارت پنهانی ساختمان شرکت کرده بود
[ترجمه گوگل]ارتش چندین ماه مراقبت پنهانی ساختمان را انجام داد
13. The police are keeping the suspects under constant surveillance .
[ترجمه ترگمان]پلیس این مظنونین را تحت مراقبت دائمی قرار داده است
[ترجمه گوگل]پلیس مظنونین را تحت نظارت مستمر نگه می دارد
14. The police have been keeping her under surveillance.
[ترجمه ترگمان]پلیس اونو تحت نظر گرفته
[ترجمه گوگل]پلیس نظارت کرده است