کلمه جو
صفحه اصلی

burro


معنی : الاغ
معانی دیگر : (به ویژه در جنوب باختری ایالات متحده) الاغ، خر باربر، الاه اسپانیولی

انگلیسی به فارسی

الاغ (اسپانیولی)


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: burros
• : تعریف: a donkey, esp. a small one used to carry supplies.

• small donkey
a burro is a donkey; used in american english.

دیکشنری تخصصی

[علوم دامی] الاغ

مترادف و متضاد

الاغ (اسم)
ass, donkey, burro, moke

جملات نمونه

1. The burro balked at climbing the path.
[ترجمه ترگمان]The از بالا رفتن از جاده خودداری کردند
[ترجمه گوگل]در هنگام صعود از مسیر، حواس پرت شد

2. The kids sounded like a herd of wild burros.
[ترجمه ترگمان]بچه ها مثل یک گله خر وحشی به نظر می رسیدند
[ترجمه گوگل]بچه ها مانند یک گله وحشی وحشی به نظر می رسیدند

3. Unlike the unapproachable bison, the handout-loving burros eagerly greet motorists on the loop.
[ترجمه ترگمان]و بر خلاف آن گاومیش غیرقابل unapproachable، the عاشق و مشتاقانه، با اشتیاق و اشتیاق به motorists که در جریان هستند خوش آمد می گویند
[ترجمه گوگل]بر خلاف بیسیم غیرقابل دسترس، burros handout دوست داشتنی مشتاقانه رانندگان در حلقه خوش آمدید

4. I followed by car and burro, tracking him from town to town.
[ترجمه ترگمان]با ماشین و الاغ از شهر تا شهر دنبالش کردم
[ترجمه گوگل]من به دنبال ماشین و حواس پرتی، او را از شهر به شهر ردیابی کردم

5. Unfortunate is, died without a few days of burro.
[ترجمه ترگمان]مایه تاسفه که بدون چند روز الاغ مرده
[ترجمه گوگل]مایه تاسف است، بدون چند روز از حادثه درگذشت

6. One of these animals was the burro.
[ترجمه ترگمان]یکی از این حیوانات، الاغ بود
[ترجمه گوگل]یکی از این حیوانات بود

7. And so, in the end, the little burro reached his mommy.
[ترجمه ترگمان]و بدین ترتیب، در پایان، الاغ کوچک به مادرش رسید
[ترجمه گوگل]و بنابراین، در پایان، Burro کمی به مامان خود رسید

8. There was more work for the burro to do.
[ترجمه ترگمان]برای الاغ کار بیشتری بود
[ترجمه گوگل]کار بیشتری برای انجام کارهای روزمره وجود دارد

9. But unexpected is, a little while later this burro became quiet.
[ترجمه ترگمان]اما غیرمنتظره بود، کمی بعد، این الاغ ساکت شد
[ترجمه گوگل]اما غیر منتظره است، کمی بعد، این بیرو آرام شد

10. Burro is a demeaning name . Technically, it's called a wild ass.
[ترجمه ترگمان] burro اسم پست و پست - ه از نظر فنی، بهش میگن کون وحشی
[ترجمه گوگل]Burro یک نام وفاداری است از لحاظ فنی، این یک الاغ وحشی نامیده می شود

11. A burro is a small donkey.
[ترجمه ترگمان]A یک الاغ کوچک است
[ترجمه گوگل]Burro یک خر کوچک است

12. Each prawn: Is the child of horse and burro mule? Ha!
[ترجمه ترگمان]از هر جنس میگو: این بچه اسب و الاغ است؟ ها!
[ترجمه گوگل]هر پروانه آیا کودک اسب و مروارید؟ ولز!

13. Could the burro have a grazing problem? That would making more relatable.
[ترجمه ترگمان]آیا این الاغ مشکلی دارد؟ این کار را بیشتر به آن ربط می داد
[ترجمه گوگل]آیا می تواند یک مشکل چمن زنی داشته باشد؟ این باعث می شود که ارتباط بیشتری برقرار شود

14. A burro is carrying salt of one large bag backcross a river.
[ترجمه ترگمان]A در حال حمل نمک یک کیسه بزرگ در یک رودخانه است
[ترجمه گوگل]یک بارورو یک نمک یک کیسه بزرگ را به یک رودخانه حمل می کند

15. Anybody Want a Burro?
[ترجمه ترگمان]کسی از \"burro\" خوشش نمیاد؟
[ترجمه گوگل]هر کس می خواهد Burro؟


کلمات دیگر: