کلمه جو
صفحه اصلی

arthralgia


(پزشکی) درد مفصل، درد بندها، دردمفاصل

انگلیسی به فارسی

(پزشکی) درد مفصل، درد بندها


آرتالژیا


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: arthralgic (adj.)
• : تعریف: pain in one or more of one's joints.

• pain in the joints, pain in the vertebra (medicine)

دیکشنری تخصصی

[بهداشت] درد مفاصل

جملات نمونه

1. Arthralgia and bone pain may occur.
[ترجمه ترگمان]درد استخوان و استخوان ممکن است رخ دهد
[ترجمه گوگل]آرتالژیا و درد استخوانی ممکن است رخ دهد

2. Cold and with what medicine is arthralgia good?
[ترجمه ترگمان]سرد و با چه دارویی خوب است؟
[ترجمه گوگل]سرد و با چه دارو آرترالژی خوب است؟

3. To study the protection of Mani Arthralgia Liquor on traumatic arthralgia.
[ترجمه ترگمان]برای مطالعه حفاظت مانی Arthralgia بر روی arthralgia ضربه روحی
[ترجمه گوگل]برای مطالعه حفاظت از Liqueur Mani Arthralgia در آرترالژیا تروماتیک

4. Right leg arthralgia, be short of calcium, be still synovitis?
[ترجمه ترگمان]پای راست، کوتاه بودن، کوتاه بودن کلسیم، هنوز synovitis؟
[ترجمه گوگل]آرتالژیا راست دست، کوتاه از کلسیم، هنوز هم سینووییت وجود دارد؟

5. Complication has pneumonic, thorax to accumulate arthralgia of sex of lymph node enlargement of door of fluid, lung, encephalitis, defer, cardiac muscle phlogistic, glossitis.
[ترجمه ترگمان]Complication دارای pneumonic، قفسه سینه برای جمع کردن arthralgia از جنس غدد لنفاوی در رنگ، ریه، encephalitis، defer، muscle قلبی، glossitis است
[ترجمه گوگل]عوارض ناشی از پنومونی، قفسه سینه به جمع آوری آرترالژی جنس بزرگ شدن گره لنفاوی درب مایع، ریه، انسفالیت، تعویق، فلوژیستیک عضلانی قلبی، گلوزیت است

6. Methods: Traumatic arthralgia model was made by surgical traumatic methods in rats and histomorphology was observed.
[ترجمه ترگمان]روش ها: مدل ضربه مغزی ناشی از روش های ضربه روحی در موش های صحرایی و histomorphology مشاهده شد
[ترجمه گوگل]روش ها: مدل تروماتیک آرترالژیا با روش های جراحی تروماتیک در موش صحرایی و هیستومورفولوژی مشاهده شد

7. Most patients of DN have acroparalysis and coldness of extremities. Some have arthralgia of limbs and abnormal sensation of skin.
[ترجمه ترگمان]بیشتر بیماران دی ان acroparalysis و سردی شدت های مختلف دارند برخی اعضای بدن و احساس غیر عادی پوست دارند
[ترجمه گوگل]اکثر بیماران مبتلا به DN دارای آکروپالالیس و سردی اندام هستند برخی از آنها دارای آرترالژی اندام و احساس غیر طبیعی پوست هستند

8. Objective To evaluate the clinical efficacy of acupuncture and cupping plus TDP for treating genual arthralgia.
[ترجمه ترگمان]هدف ارزیابی اثربخشی بالینی طب سوزنی و به علاوه TDP برای درمان genual arthralgia
[ترجمه گوگل]هدف: ارزیابی اثربخشی بالینی طب سوزنی و کپور کردن به علاوه TDP برای درمان آرترالژی ژن

9. And it has an evident effect on the symptoms such as hypertension, arthralgia due to wind and dampness, numbness, muscular spasm, paralysis of extremities, and myophagism.
[ترجمه ترگمان]و تاثیر آشکاری بر علایم بیماری فشار خون، بی حسی ناشی از باد و رطوبت، بی حسی عضلانی، انقباض عضلانی، فلج of و myophagism دارد
[ترجمه گوگل]و اثرات قابل ملاحظه ای بر علائم مانند فشار خون بالا، آرترالژی ناشی از باد و مرطوب، بی حسی، اسپاسم عضلانی، فلج اندام ها و مایوفاژی است

10. It is commonly used to treat headache, insomnia, epigastralgia, arthralgia syndrome, numbness of the limbs, aching and paralysis, etc.
[ترجمه ترگمان]این بیماری عموما برای درمان سردرد، بیخوابی، epigastralgia، سندرم arthralgia، بی حسی و رخوت، بی حسی و غیره به کار می رود
[ترجمه گوگل]معمولا برای درمان سردرد، بی خوابی، اپیزیالژیا، سندرم آرترالژیا، بی حسی اندام، درد و فلج و غیره استفاده می شود

11. Chronic lumbar muscle strain known as "functional back pain" or "back Myofascitis" in the medicine is low back pain, arthralgia syndrome areas.
[ترجمه ترگمان]کرنش مزمن کمر عضلانی شناخته شده به عنوان \"درد کمر کاربردی\" یا \"کمر درد کمر\" در پزشکی، درد کمر کم، مناطق سندرم arthralgia است
[ترجمه گوگل]فشارخون عضلانی کمری، شناخته شده به عنوان 'کمردرد عملکردی' یا 'بازگشت Myofascitis' در دارو، کمردرد، ناحیه سندرم آرترالژی است

12. Objective To observe the curative effect of Zhuang medicine Bazhuguan arthralgia - syndrome.
[ترجمه ترگمان]هدف از این کار، مشاهده اثر curative داروی Zhuang - سندرم arthralgia - syndrome است
[ترجمه گوگل]هدف: برای مشاهده اثر درمانی دارو Zhuang Barghuguan آرترالژیا - سندرم

13. With enchanting fragrance, sweet - scented osmanthus can relax the tense mood and ease arthralgia and stomachache.
[ترجمه ترگمان]بوی خوش خوشبو و خوشبو که بوی خوش عطر می بخشد، می تواند حالت عصبی و تسکین درد و دل دردی را تسکین دهد
[ترجمه گوگل]با عطر و طعم و مزه، اسمانتوس با رایحه خوش طعم می تواند خلق و خوی روزمره را آرام کند و آرترالژی و چشایی شکم را تسکین دهد

14. The main side effects were suppression of myelopoiesis, gastrointestinal disturbance, alopecia, myalgia and arthralgia.
[ترجمه ترگمان]عوارض جانبی اصلی سرکوب of، اختلالات گوارشی، alopecia، myalgia و arthralgia بود
[ترجمه گوگل]عوارض جانبی اصلی سرکوب میلوپوئیز، اختلالات گوارشی، آلوپسی، مایالژی و آرترالژی بود

15. This work was to observe the clinic effects of medicinal vesiculation therapy in treating wind dampness arthralgia syndrome.
[ترجمه ترگمان]این کار برای مشاهده اثرات کلینیک درمان دارویی درمانی در درمان سندرم wind dampness بود
[ترجمه گوگل]این کار این بود که اثرات کلینیکی درمان ویسکوزیته دارویی را در درمان سندرم آرترالژیا خنک کننده باد ببینند


کلمات دیگر: