کلمه جو
صفحه اصلی

ribbed


راه راه، میل میلی، دنده دار

انگلیسی به فارسی

راه راه،میل میلی،دنده دار


رنده شده، دنده دار کردن، پشت بند زدن، مرز گذاشتن، شیار دار کردن


انگلیسی به انگلیسی

• something such as material that is ribbed has a raised pattern of parallel lines on it.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] دنده دار - دندانه دار - آجدار
[زمین شناسی] دنده دار، دندانه دار، آجدار
[پلیمر] شیاردار

جملات نمونه

1. a ribbed box
صندوق پشت بنددار

2. he was ribbed because of his accent
به خاطر لهجه اش او را مسخره می کردند.

3. a woollen sweater with a ribbed design
پیراهن بافته ی پشمی با طرح کبریتی

4. Do you prefer plain or ribbed tights?
[ترجمه ترگمان]تو لباس تنگ یا لباس ribbed رو ترجیح میدی؟
[ترجمه گوگل]آیا ترجیح میدهید لباس تنگ یا تی شرت؟

5. His brothers ribbed him about his new girlfriend.
[ترجمه ترگمان]برادرانش او را در مورد دوست دختر جدیدش داشتند
[ترجمه گوگل]برادران او او را در مورد دوست دختر جدید خود رنده کردند

6. She was constantly ribbed about her accent.
[ترجمه ترگمان]او پیوسته در مورد لهجه او ribbed می کرد
[ترجمه گوگل]او به طور مداوم در مورد لهجه اش چسبیده بود

7. They often ribbed her for her accent.
[ترجمه ترگمان]آن ها اغلب او را به خاطر لهجه او ribbed
[ترجمه گوگل]آنها اغلب او را برای لهجه خود رنده کردند

8. It is a hall church, with soaring, ribbed nave piers.
[ترجمه ترگمان]این کلیسایی است که در زیر پایه های شبستان کلیسا قرار دارد
[ترجمه گوگل]این یک کلیسای سالن است، با پهلوهای بلند و پر از الیاف

9. Early ribbed vaults are quadripartite, that is, each bay is divided into four compartments by diagonal ribs.
[ترجمه ترگمان]طاق های شیاردار ۱، quadripartite هستند که هر خلیج به چهار قسمت توسط دنده های مورب تقسیم می شود
[ترجمه گوگل]قفسه های زردرنگ چهارگانه هستند، یعنی هر خلیج به چهار قسمت با رگه های قطر تقسیم می شود

10. She joked, she advised, she ribbed the sous chefs and she had little tolerance for food fools.
[ترجمه ترگمان]به بیت توصیه کرد که سر آشپزها را با این شوخی پر کند و تحمل آن را هم نداشت که برای آدم های ابله صبر و تحمل کند
[ترجمه گوگل]او شوخی کرد، او توصیه کرد، او سرآشپزهای سوس را خیس کرد و او برای احمق ها غذا کمی تحمل کرد

11. The vaulting is ribbed throughout, lofty and well-proportioned.
[ترجمه ترگمان]این پرش با ابهت، ribbed و متناسب و متناسب است
[ترجمه گوگل]طاقچه در سراسر، بلند و متناسب است

12. Only the interior ribbed vaults are Gothic, and the abundance of fine sculpture both on the exterior and inside.
[ترجمه ترگمان]تنها طاق های شیاردار به سبک گوتیک و فراوانی مجسمه های زیبا در داخل و داخل آن هستند
[ترجمه گوگل]فقط غرفه های سرامیکی داخلی گوتیک و فراوانی مجسمه های زیبا در خارج و داخل است

13. Thick, ribbed or thin ropes can be made depending on the nozzle chosen.
[ترجمه ترگمان]ضخامت ضخیم ضخیم یا ضخیم می تواند بسته به نازل انتخاب شود
[ترجمه گوگل]بسته به نوع نازل انتخاب می شود طناب های ضخیم، ریش یا نازک را می توان ساخته شود

14. Jose's teammates ribbed him about the flowers he got.
[ترجمه ترگمان]هم تیمی دون خوزه او را در مورد گل هایی که به دست گرفته بود ribbed
[ترجمه گوگل]هم تیمی های خوزه او را در مورد گلهایی که او به دست آورده اند، بستند

15. It is supported on octagonal ribbed piers with tiny foliated capitals.
[ترجمه ترگمان]آن بر روی پایه های شیاردار هشت ضلعی با پایتخت های کوچک foliated پشتیبانی می شود
[ترجمه گوگل]این است که بر پایه هشت ضلعی رشته با پایتخت های کوچک قلاب پشتیبانی می شود

پیشنهاد کاربران

شیار دار


کلمات دیگر: