کلمه جو
صفحه اصلی

antitoxin


معنی : دفع سم، مادهء ضدسم، ضد زهرابه
معانی دیگر : (زیست شناسی) پادتن

انگلیسی به فارسی

ماده ضدسم، ضد زهرابه، دفع سم


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: antitoxic (adj.)
(1) تعریف: an antibody formed in the body to counteract a specific biological poison.

(2) تعریف: a serum containing such antibodies, used to inoculate people or animals against such a poison.

• substance that counteracts toxins

دیکشنری تخصصی

[بهداشت] پاد زهرابه

مترادف و متضاد

دفع سم (اسم)
antitoxin

مادهء ضدسم (اسم)
antitoxin

ضد زهرابه (اسم)
antitoxin

agent for negating the effect of an infection or poison


Synonyms: antibiotic, antibody, antipoison, antiseptic, antiserum, antivenin, counteractant, counteragent, medicine, neutralizer, preventive, serum, vaccine


جملات نمونه

1. Integral to this research was an understanding of how the healthy body provided its own defences against invading bacteria by developing anti-toxins.
[ترجمه ترگمان]این تحقیق درک این مساله بود که چگونه بدن سالم از طریق توسعه مواد سمی، استحکامات دفاعی خود را در برابر هجوم باکتری ها فراهم کرده است
[ترجمه گوگل]نکته ای که در این تحقیق درک شده است این است که چگونه بدن سالم بدن خود را در مقابل باکتری های مهاجم، با ایجاد سم زدایی از بدن محافظت می کند

2. Because of the delayed diagnosis no antitoxin was given.
[ترجمه ترگمان]به خاطر تشخیص تاخیر، بدون پادزهر
[ترجمه گوگل]به علت تشخیص تاخیری هیچ ضدتوکسین داده نشد

3. Diphtheria antitoxin is a foreign protein.
[ترجمه ترگمان]Diphtheria antitoxin یک پروتیین خارجی است
[ترجمه گوگل]آنتی تکسین دیفتری یک پروتئین خارجی است

4. An antitoxin active against the venom of a spider, or other venomous animal or insect.
[ترجمه ترگمان]یک پادزهر در برابر زهر یک عنکبوت یا یک حیوان سمی یا یک حشره دیگر فعال است
[ترجمه گوگل]یک آنتی اکسین فعال در برابر زهر عنکبوت، یا حیوان یا حشره سمی دیگر

5. Does injecting the lockjaw antitoxin queen antibody sort coming into being in body inner number time inner have effect?
[ترجمه ترگمان]آیا تزریق آنتی بادی lockjaw antitoxin که در زمان درونی درونی بدن وارد عمل می شود، می تواند موثر باشد؟
[ترجمه گوگل]آیا تزریق انسولین آنتی تکسین lockjaw نوعی که در زمان درونی داخلی بدن تاثیر می گذارد مرتب می کند؟

6. As diphtheria antitoxin is a foreign protein.
[ترجمه ترگمان]چون diphtheria antitoxin یک پروتیین خارجی است
[ترجمه گوگل]به عنوان آنتی تکسین دیفتری یک پروتئین خارجی است

7. In addition, may inject tetanus antitoxin and the suitable antibiotic, prevents tetanus and the bacterial infection.
[ترجمه ترگمان]به علاوه ممکن است tetanus tetanus و آنتی بیوتیک مناسب را تزریق کرده و از کزاز و عفونت باکتریایی جلوگیری کند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، ممکن است آنتی تکسین و آنتی بیوتیک مناسب را تزریق کند، از عفونت باکتری ها جلوگیری می کند

8. In Thailand, delivery of a botulism antitoxin prevented multiple deaths.
[ترجمه ترگمان]در تایلند، تحویل a antitoxin منجر به مرگ چندین نفر شد
[ترجمه گوگل]در تایلند تحویل ضد توکسین بوتولیسم مانع مرگ و میر چندگانه شد

9. The prompt administration of diphtheria antitoxin in adequate amounts is the first and most important step.
[ترجمه ترگمان]مدیریت سریع دیفتری در مقادیر کافی اولین و مهم ترین مرحله است
[ترجمه گوگل]اعمال سریع آنتی تکسین دیفتری در مقادیر کافی اولین و مهمترین گام است

10. Objective To lower false-positive rate of tetanus antitoxin skin test solution and raise accuracy of tetanus antitoxin in clinical practice.
[ترجمه ترگمان]هدف کاهش میزان مثبت کاذب of tetanus skin و افزایش دقت کزاز در عمل بالینی
[ترجمه گوگل]هدف: برای پایین آوردن میزان اشتباه مثبت موضعی تست پوست آنتی تکسین پوست و افزایش دقت آنتی تکسین تانتوس در عمل بالینی

11. An antitoxin active against the venom of a snake spider, or other venomous animal or insect.
[ترجمه ترگمان]یک پادزهر در برابر زهر یک عنکبوت ماری یا یک حیوان سمی یا یک حشره دیگر فعال است
[ترجمه گوگل]یک آنتی تکسین فعال علیه عنکبوت مار عنکبوتی، یا حیوان یا حشره سمی دیگر

12. French bacteriologist who discovered diphtheria antitoxin by promoting antibody production in horses.
[ترجمه ترگمان]bacteriologist فرانسوی که دیفتری را با ترویج تولید آنتی بادی در اسب ها کشف کردند
[ترجمه گوگل]باکتری شناس فرانسوی که با تولید تست آنتی بادی در اسبها، آنتی تکسین دیفتری را کشف کرد

13. We need an antitoxin to counteract the bite of the tarantula.
[ترجمه ترگمان] باید پادزهر رو خنثی کنیم
[ترجمه گوگل]ما برای ضدعفونی نیش تانتانول نیاز به یک ضد عفونی کننده داریم

14. Early using proper tetanus antitoxin, replace using valium and wintermin and so on medicines to control convulsions, careful observation and careful nursing are critical to cure neonatal tetanus.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از antitoxin tetanus مناسب، جایگزین استفاده از valium و wintermin و دارو برای کنترل تشنج، مشاهده دقیق و پرستاری دقیق برای درمان کزاز نوزادی حیاتی هستند
[ترجمه گوگل]در ابتدا با استفاده از antitoxin tetanus مناسب، جایگزین با استفاده از والیوم و زمستان و به همین ترتیب داروها برای کنترل تشنج، مشاهده دقیق و مراقبت پرستاری دقیق برای درمان استعداد نوزادان حیاتی است

15. Diphtheria is treated with an antitoxin that neutralizes the toxin and produces long - term immunity.
[ترجمه ترگمان]Diphtheria با یک antitoxin درمان می شود که سم را خنثی می کند و ایمنی بلند مدت تولید می کند
[ترجمه گوگل]دیفتری با یک آنتی تکسین درمان می شود که سم را خنثی می کند و ایمنی طولانی مدت را تولید می کند

پیشنهاد کاربران

ماده ضد سم

پادزهر

antitoxin ( زیست شناسی - میکرب شناسی )
واژه مصوب: پادزهرابه
تعریف: پادتنی که بر ضد یک زهرابه تولید می شود


کلمات دیگر: