کلمه جو
صفحه اصلی

surgical


معنی : وابسته به جراحی
معانی دیگر : وابسته به جراح و جراحی، ناشی از جراحی، جراحی، برمانی، کارد پزشک، (مثل عمل جراحی) دقیق، جراح وار، جراحی مانند، برمان وار، عمل جراحی

انگلیسی به فارسی

وابسته به جراحی، عمل جراحی


جراحی، وابسته به جراحی


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
مشتقات: surgically (adv.)
(1) تعریف: of, involving, or used in surgery.

(2) تعریف: occurring as a result of surgery.

- surgical fever
[ترجمه ترگمان] تب جراحی
[ترجمه گوگل] تب جراحی

(3) تعریف: characterized by a very high degree of accuracy or precision.

• pertaining to or involved in surgery; used in surgery; pertaining to surgeons
surgical means relating to surgery.
surgical military actions are designed to attack or destroy a particular target, without harming other people or damaging other buildings nearby.

دیکشنری تخصصی

[بهداشت] عمل جراحی

مترادف و متضاد

وابسته به جراحی (صفت)
surgical

جملات نمونه

1. surgical instruments
ابزار جراحی

2. surgical intervention
به کارگیری جراحی

3. surgical mask
چهره پوش جراحی

4. surgical procedure
روال عمل جراحی

5. a surgical air strike
تک هوایی دقیق و روی هدف

6. sterilized surgical instruments
ابزار جراحی گندزدایی شده

7. the surgical wing of a hospital
بخش جراحی بیمارستان

8. a needle for surgical sutures
سوزن بخیه زنی در جراحی

9. clean the infected surgical instruments with disinfectant
ابزار آلوده ی جراحی را با ماده ی گندزدا پاک کن.

10. in this factory they fabricate surgical instruments
در این کارخانه ابزار جراحی می سازند.

11. a first-year medical student is not qualified to perform a surgical operation
دانشجوی سال اول پزشکی صلاحیت انجام عمل جراحی را ندارد.

12. It's a routine/standard surgical procedure.
[ترجمه ترگمان]یک روش جراحی معمولی \/ معمولی است
[ترجمه گوگل]این روش معمول / جراحی استاندارد است

13. He performs the surgical operations at the Red Cross Hospital.
[ترجمه ترگمان]او عملیات جراحی را در بیمارستان صلیب سرخ انجام داد
[ترجمه گوگل]او عملیات جراحی در بیمارستان قرمز صلیب انجام می دهد

14. All surgical instruments must be sterilized before use.
[ترجمه ترگمان]تمام ابزار جراحی باید قبل از استفاده استریل شوند
[ترجمه گوگل]تمام وسایل جراحی قبل از استفاده باید استریل شوند

15. The doses used for surgical anesthesia vary between 2 and 10mg/kg.
[ترجمه ترگمان]دوزهای مورد استفاده برای anesthesia جراحی، بین ۲ تا ۱۰ میلی گرم در kg متفاوت هستند
[ترجمه گوگل]دوزهای مورد استفاده برای بیهوشی جراحی بین 2 تا 10mg / kg متغیر هستند

16. Surgical techniques are constantly being refined.
[ترجمه ترگمان]روش های جراحی به طور مداوم اصلاح می شوند
[ترجمه گوگل]تکنیک های جراحی به طور مداوم تصفیه می شود

17. This surgical procedure has a high probability of success.
[ترجمه ترگمان]این عمل جراحی احتمال زیاد موفقیت را دارد
[ترجمه گوگل]این روش جراحی دارای احتمال زیاد موفقیت است

surgical instruments

ابزار جراحی


a surgical air strike

تک هوایی دقیق و روی هدف



کلمات دیگر: