کلمه جو
صفحه اصلی

stings

انگلیسی به فارسی

اذیت، نیش، سوزش، گزیدگی، زخم نیش، خار، نیش زدن، گزیدن، خلیدن


دیکشنری تخصصی

[پلیمر] دردآور

جملات نمونه

1. ginger stings the mouth
زنجبیل دهان را می سوزاند.

2. a scorpion stings but a dog bites
عقرب نیش می زند ولی سگ گاز می گیرد.


کلمات دیگر: