کلمه جو
صفحه اصلی

apoplexy


معنی : سکته، سکتهء ناقص
معانی دیگر : (پزشکی)، هر گونه خون ریزی شدید اندام

انگلیسی به فارسی

سکته، سکته ناقص


آپوپتیک، سکته، سکتهء ناقص


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the sudden loss of the ability to feel or move, caused by a rupture or obstruction of an artery in the brain; stroke.
مشابه: stroke

• loss of movement, feeling, etc.; stroke, heart failure
if someone has apoplexy, they have a stroke; an old-fashioned word.

دیکشنری تخصصی

[بهداشت] سکته

مترادف و متضاد

loss of consciousness fromblockage in vein or artery


Synonyms: occlusion, seizure, stroke, thrombosis


Antonyms: consciousness


سکته (اسم)
halt, apoplexy, infarct, heart attack, rupture of heart

سکتهء ناقص (اسم)
apoplexy

جملات نمونه

1. He has already caused apoplexy with his books on class and on war.
[ترجمه ترگمان]او قبلا دچار سکته قلبی شده و در جنگ و در جنگ کشته شده است
[ترجمه گوگل]او قبلا با کتابهایش در کلاس و در جنگ دست داشته است

2. Her father was taken off by an apoplexy.
[ترجمه Cutemoon] پدرش سکته کرد و مرد.
[ترجمه ترگمان]پدرش سکته کرد
[ترجمه گوگل]پدرش توسط یک آپولکی برداشته شد

3. It is clearly a massive apoplexy.
[ترجمه Cutemoon] او دچار خونریزی شدیدی شده است
[ترجمه ترگمان]مسلما سکته بزرگی است
[ترجمه گوگل]به وضوح یک آپولیت عظیم است

4. Amiss wondered if apoplexy would ensue, but all that followed was silence.
[ترجمه ترگمان]در این فکر بود که آیا ممکن است سکته منجر شود، اما تنها چیزی که به دنبالش بود سکوت بود
[ترجمه گوگل]عصیان می دانست که آیا آپوپلی به وجود می آید یا نه، اما همه این دنبال شد سکوت بود

5. Apoplexy struck him down.
[ترجمه Cutemoon] سکته او را از پا دراورد!
[ترجمه ترگمان]Apoplexy به او ضربه زد
[ترجمه گوگل]آپوپلیکی او را رد کرد

6. It was enough to give you apoplexy.
[ترجمه ترگمان]برای سکته کافی بود
[ترجمه گوگل]کافی بود که به شما آپوپسی بدهد

7. It also provoked apoplexy among King Bhumibol's courtiers, says a palace source.
[ترجمه ترگمان]یک منبع کاخ می گوید که همچنین باعث ایجاد سکته در بین درباریان شاه Bhumibol شده است
[ترجمه گوگل]همچنین یک منبع قصر می گوید که این امر همچنین در میان حاکمان پادشاه بمبئول باعث اختلاف بین دو طرف شد

8. Objective : To probe the relativity of acute apoplexy of yang syndrome and plasm cholecystokinin ( CCK ).
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی نسبیت شدید سندرم یانگ و plasm cholecystokinin (CCK)
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی نسبیت آپوپنی حاد سندرم یانگ و کولسیستوکینین پلاسمای (CCK)

9. The old man died of apoplexy.
[ترجمه ترگمان]پیرمرد سکته کرد
[ترجمه گوگل]پیر مرد از آپوپتیک درگذشت

10. Methods 49 cases of subacute pituitary apoplexy (27 males and 22 females) underwent resection of pituitary adenoma via subfrontal approach, pterion approach, nasal-sphenoidal approach respectively.
[ترجمه ترگمان]روش های ۴۹ مورد of هیپوفیز (۲۷ مرد و ۲۲ جنس)به ترتیب از روش subfrontal، رویکرد pterion، روش nasal - sphenoidal به ترتیب pituitary و هیپوفیز عبور کردند
[ترجمه گوگل]روش ها: 49 مورد از موارد آپوپلوکائی هیپوفیای زیر حاد (27 مرد و 22 زن) تحت عمل جراحی آدنوم هیپوفی قرار گرفتند که از طریق رویکرد زیرفلزی، رویکرد پتریون، رویکرد بینی اسفنوئیدی بود

11. Such a practice is enough to give some modern scholars apoplexy.
[ترجمه ترگمان]چنین عملی کافی است تا بعضی از دانشمندان معاصر را سکته کند
[ترجمه گوگل]این عمل به اندازه کافی برای ارائه برخی از دانشمندان مدرن است

12. Brian Dennehy, reprising his Broadway role, tackles Willy with bluster and a huge, bellowing presence bordering on apoplexy.
[ترجمه ترگمان]برایان Dennehy که نقش برادوی را بازی می کرد و یلی و یلی را با سرو صدا و presence بزرگ جلوی سکته را داد
[ترجمه گوگل]براون دنیه، نقش خود را در برادوی را بازسازی می کند، ویلی را با بلوز و عظیم و بی رحمانه همراه با آپولکی، مقابله می کند

13. Objective To survey the pathogeny, diagnosis and treatment of corneal apoplexy.
[ترجمه ترگمان]هدف بررسی the، تشخیص و درمان سکته مغزی
[ترجمه گوگل]هدف بررسی پاتوژن، تشخیص و درمان آپوپسی قرنیه

14. The knowledge of the cause and the pathogenesis of the apoplexy before Tang dynasty and Song dynasty focused on exopathic wind.
[ترجمه ترگمان]آگاهی از علت و بیماری زایی سکته مغزی پیش از سلسله تانگ و سلسله سانگ بر باد exopathic متمرکز بود
[ترجمه گوگل]علت علت و پاتوژنز آپوپتیک قبل از سلسله تانگ و سلسله آهنگ بر روی باد برونگرا متمرکز بود

15. It is argued that supplementingnourishing yin andblood is the essential treatment method of hemorrhagic apoplexy.
[ترجمه ترگمان]بحث می شود که supplementingnourishing یین andblood روش درمان اصلی سکته خون آور است
[ترجمه گوگل]استدلال می شود که تکمیل تغذیه یین و خون، روش درمان ضروری آپوپلوکس هموراژیک است

پیشنهاد کاربران

بنام خالق یکتا
باسلام، اصطلاح فوق به معنی سکته ناقص میباشدکه موجب مرگ بیمار نشده ولی کارایی فرد کاهش و باید به شدت از خود مراقبت کند.
با سپاس


کلمات دیگر: