1. akbar and his antiseptic ideas
اکبر و اندیشه های بی بو و خاصیت او
2. to wash out (or clean) with antiseptic
با گندزدا تمیز کردن
3. She bathed the cut with antiseptic.
[ترجمه ترگمان]اون زخم رو با مواد ضد عفونی پاک کرد
[ترجمه گوگل]او برش را با ضد عفونی کرد
4. Antiseptic is used to sterilize the skin before giving an injection.
[ترجمه ترگمان]Antiseptic قبل از تزریق به تزریق، برای تمیز کردن پوست به کار می رود
[ترجمه گوگل]آنتی سپتیک برای استریل کردن پوست قبل از تزریق استفاده می شود
5. He swilled his mouth out with antiseptic.
[ترجمه ترگمان]دهانش را با ضدعفونی دراز کرد
[ترجمه گوگل]او دهان خود را با ضد عفونی کرده است
6. Use antiseptic to clean and dress cuts.
[ترجمه ترگمان]از antiseptic برای تمیز کردن و تمیز کردن لباس ها استفاده کنید
[ترجمه گوگل]استفاده از ضدآفتاب برای تمیز کردن و برش دادن لباس
7. He dabbed the cut with antiseptic.
[ترجمه ترگمان]او زخم را با ماده ضد عفونی پاک کرد
[ترجمه گوگل]او برش را با ضد عفونی پوشانده بود
8. Dab the graze with antiseptic.
[ترجمه ترگمان]چرا چرا چرا چرا چرا چرا چرا چرا چرا چرا آن ها را به چرا graze
[ترجمه گوگل]چرت زدن با ضد عفونی کننده
9. There's an air of antiseptic cleanliness about the new town centre, with its covered shopping mall and perfect flower displays.
[ترجمه ترگمان]در مرکز شهر جدید، یک فضای خالی از مواد ضد عفونی کننده وجود دارد که مرکز خرید آن را پوشش می دهد و یک گل کامل به نمایش می گذارد
[ترجمه گوگل]هوای ضد تضعیف در مورد مرکز شهر جدید، با فروشگاه خریداری شده و نمایش گل های زیبا وجود دارد
10. Essential oils have powerful antiseptic properties.
[ترجمه ترگمان]روغن ضروری خواص ضد عفونی کننده بسیار قوی دارد
[ترجمه گوگل]روغنهای ضروری دارای خواص ضدعفونی کننده قوی هستند
11. It is an antiseptic cream suitable for minor skin irritations.
[ترجمه ترگمان]یک کرم ضد عفونی کننده مناسب برای خارش پوستی کوچک است
[ترجمه گوگل]این یک کرم ضدعفونی کننده مناسب برای تحریکات جزئی پوست است
12. Mint is a mild antiseptic.
[ترجمه ترگمان]نعناع یک ضد عفونی کننده آرام است
[ترجمه گوگل]نعنا یک ضد عفونی کننده ملایم است
13. Put a little antiseptic cream on the grazed skin.
[ترجمه ترگمان] یه کمی کرم ضد عفونی رو روی پوست grazed بذار
[ترجمه گوگل]یک کرم ضدعفونی کننده بر روی پوست چرب قرار دهید
14. I put some antiseptic on the cut and it stung for a moment.
[ترجمه ترگمان]چند تا ضدعفونی روی زخم گذاشتم و یه لحظه نیش زد
[ترجمه گوگل]من بر روی برش یک ضد عفونی کننده گذاشتم و برای یک لحظه امتحان کردم
15. The burn of the antiseptic made him wince.
[ترجمه ترگمان]سوزش ضد عفونی باعث شد که اخم کند
[ترجمه گوگل]سوختن آنتی سپتیک باعث شد که او از بین برود