1. He was hit in the arm by a ricochet.
[ترجمه ترگمان] اون با یه تیر به دستش ضربه زده
[ترجمه گوگل]او با دست و پا زدن در دست بود
2. He was hit by a ricochet from a stray bullet.
[ترجمه ترگمان]یه گلوله از یه گلوله خیابونی تیر خورده
[ترجمه گوگل]او توسط یک گلوله ای از یک گلوله محرمانه ضربه زد
3. A woman protester was killed by a ricochet .
[ترجمه ترگمان]یه زن شورشی توسط یه کمانه کشته شد
[ترجمه گوگل]یکی از اعتراض کنندگان زن توسط یک بی کمان کشته شد
4. He was wounded in the shoulder by a ricochet.
[ترجمه ترگمان] اون توسط یه کمانه زخمی شده بو
[ترجمه گوگل]او در یک شانه توسط زدبازی زخمی شد
5. Modern fashion writers interpret this hemline ricochet with sociological spins.
[ترجمه ترگمان]نویسندگان مد مدرن این hemline ricochet را با چرخش جامعه شناختی تعبیر می کنند
[ترجمه گوگل]نویسندگان مدرن مدرن این کمانه خطی را با چرخشهای جامعه شناختی تفسیر می کنند
6. I heard the shot ricochet, then felt a sudden pain in my leg.
[ترجمه ترگمان]صدای شلیک تیر را شنیدم و بعد دردی ناگهانی در پایم حس کردم
[ترجمه گوگل]من شنیده بود که گلوله کمانه زده، سپس درد ناگهانی در پای من احساس کردم
7. Every day, billions of dollars ricochet around in the globalized economy.
[ترجمه ترگمان]هر روز، میلیاردها دلار در اقتصاد جهانی به چرخش در می آید
[ترجمه گوگل]هر روز، میلیاردها دلار در اقتصاد جهانیشده، بی ارزش است
8. This ricochet process is normal enough.
[ترجمه ترگمان]این فرآیند ricochet به اندازه کافی نرمال است
[ترجمه گوگل]این فرایند لکه دار به اندازه کافی طبیعی است
9. He was hit by a ricochet.
[ترجمه ترگمان] بهش شلیک کرد
[ترجمه گوگل]او توسط یک خرابکار ضربه زد
10. He was hit by a start bullet by ricochet.
[ترجمه ترگمان]تیر خورده بهش شلیک کرده
[ترجمه گوگل]او توسط یک گلوله آغاز شده توسط دروغ گفتن ضربه
11. Questions ricochet between The Times, Rankin, the manager and the distressed, Titian-tressed singer herself.
[ترجمه ترگمان]سوالاتی که بین تایمز، Rankin، مدیر و the، تیسین - tressed وجود دارد
[ترجمه گوگل]سؤال بزرگی بین The Times، Rankin، مدیر و خواننده تیتانیا، ناراحت کننده است
12. The shots just ricochet off his body like nothin '.
[ترجمه ترگمان]گلوله ها فقط به بدنش کمانه میکنن انگار که هیچی نشده
[ترجمه گوگل]عکسها فقط بدن خود را مانند چیزی غیر از خود میپسندند '
13. Officials fear that if ricochet theory pans out, it could inflame tensions and spark more riots.
[ترجمه ترگمان]مقامات نگران هستند که اگر برنامه ricochet pans شود، ممکن است آتش تنش را شعله ور سازد و باعث بروز آشوب بیشتر شود
[ترجمه گوگل]مقامات می ترسند که اگر نظر سنجی برنزه خالی شود، می تواند تنش ها را افزایش دهد و موجب شورش های بیشتری شود
14. She came bouncing into the room like a ricochet shot.
[ترجمه ترگمان]مثل تیر چراغ برق بالا و پایین می پرید
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک شلیک گلوله ای به اتاق خیره شد