کلمه جو
صفحه اصلی

croup


معنی : مقعد، خناق، خناک، کفل اسب، ترک اسب
معانی دیگر : (پزشکی) خروسک، (چارپایان به ویژه اسب) کپل، دمگاه

انگلیسی به فارسی

کفل اسب، ترک اسب، مقعد، خناق، خناک


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: croupy (adj.)
• : تعریف: an abnormal respiratory condition, most common in children, the symptoms of which include coughing and difficulty in breathing.
اسم ( noun )
• : تعریف: the rump of an animal, esp. a horse.
مشابه: buttock

• inflammation of the larynx and trachea (often occurring in infants and young children); rump of a horse or other four-legged animal
croup is a disease which makes it difficult for people to breathe and causes them to cough a lot. children most frequently suffer from croup.

دیکشنری تخصصی

[بهداشت] خروسک

مترادف و متضاد

مقعد (اسم)
anus, rectum, croup

خناق (اسم)
croup, asphyxia, diphtheria

خناک (اسم)
croup, asphyxia, diphtheria

کفل اسب (اسم)
croup

ترک اسب (اسم)
croup

جملات نمونه

1. Croup arising after exposure to cold, dry air.
[ترجمه ترگمان]Croup پس از قرار گرفتن در معرض هوای سرد و خشک به سر می برند
[ترجمه گوگل]کورو که پس از قرار گرفتن در معرض هوای خشک و سرد خشک می شود

2. And the cramp and the croup and the bag under one eye.
[ترجمه ترگمان]استخوانی و کفل و ساک زیر یک چشم
[ترجمه گوگل]و گرفتگی و کروپ و کیسه زیر یک چشم

3. Henry's brother George suffered from croup later in the year.
[ترجمه ترگمان]برادر هنری جورج بعدها در همان سال از خروسک رنج برد
[ترجمه گوگل]برادر هنری برادر جورج کراوف در سال بعد رنج می برد

4. Croup: Long, hardly sloping, merging gently with the root of the tail.
[ترجمه ترگمان]Croup: بلند، به سختی شیب، ادغام آرام با ریشه دمش
[ترجمه گوگل]کراو: طولانی، تقریبا شیب دار، به آرامی با ریشه دم درمی آید

5. It is set smoothly into the croup and low rather than high.
[ترجمه ترگمان]این بیماری به آرامی به کفل و پایین به جای بالا تنظیم می شود
[ترجمه گوگل]آن را به آرامی به کروپ و پایین به جای بالا تنظیم شده است

6. Croup well formed and only slightly inclined with hip bones hardly apparent.
[ترجمه ترگمان]Croup که به خوبی شکل گرفته بود و فقط اندکی متمایل به استخوان کفل بود به زحمت آشکار بود
[ترجمه گوگل]کراو به خوبی شکل گرفته و کمی اندکی با استخوان های لگن به سختی ظاهر می شود

7. Broad muscular loins, very slightly sloping croup.
[ترجمه ترگمان]کمر عضلانی و عضلانی و very که اندکی کج شده بود
[ترجمه گوگل]کمر لگن عضلانی، کروپ بسیار کمیاب

8. Shandong Jixing Chemical ( Croup ) Limited Company is the certificated enterprise Ministry of Chemical Industry.
[ترجمه ترگمان]شرکت Shandong Jixing (Croup)با مسئولیت محدود وزارت صنایع شیمیایی certificated می باشد
[ترجمه گوگل]شاندونگ Jixing شیمی (کروپ) شرکت محدود گواهی شرکت وزارت صنایع شیمیایی است

9. Slight slope from croup to root of tail.
[ترجمه ترگمان]شیب کمی از کفل تا ریشه دمش
[ترجمه گوگل]شیب کم از کراپ تا ریشه دم

10. The rump of a horse; the croup.
[ترجمه ترگمان]کفل اسب؛ خروسک
[ترجمه گوگل]خرگوش اسب؛ کروپ

11. Topline straight and level between withers and croup.
[ترجمه ترگمان]Topline صاف و صاف بین withers و کفل
[ترجمه گوگل]بالا و پایین راست و سطح بین خمیر و کراپ

12. Croup : Of medium length, large and muscular; slightly showing the tips of both ilium and ischium.
[ترجمه ترگمان]Croup: از طول متوسط، بزرگ و عضلانی؛ کمی نوک هر دو ilium و ischium را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]کراوپ: از طول متوسط، بزرگ و عضلانی؛ کمی راهنمایی از هر دو ایلیم و ایسچیم را نشان می دهد

13. Hips croup nearly flat. Hip bones wide apart, hips rounded and blending smoothly into hind legs.
[ترجمه ترگمان]کفل تقریبا مسطح بود استخوان های کفل به هم باز می شوند، باسن گرد هستند و به نرمی به پاهای عقب برمی گردند
[ترجمه گوگل]کراپ هاپ نزدیک تقریبا مسطح  استخوان های استخوانی از هم جدا هستند، مفصل گردن را می پوشند و به آرامی به پاهای عقبی می زنند

14. There is no slope or angle to the croup.
[ترجمه ترگمان]ترک ترک هیچ شیب یا زاویه ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ شیب یا زاویه ای به کروپ وجود ندارد

پیشنهاد کاربران

خروسک

نوعی بیماری دوران کودکی که در اثر التهاب مجاری هوایی فوقانی رخ میدهد.

Acute laryngotracheitis
خروسک


کلمات دیگر: