کلمه جو
صفحه اصلی

cranium


معنی : جمجمه، کاسه سر
معانی دیگر : (کالبدشناسی) جمجمه، آهیانه، مخدان (brainpan هم می گویند)

انگلیسی به فارسی

کاسه سر، جمجمه


سرفه، جمجمه، کاسه سر


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: crania, craniums
(1) تعریف: the skull of a vertebrate animal.

(2) تعریف: the part of the skull that encloses and protects the brain.

• skull
your cranium is the round part of your skull that contains your brain; a technical term in biology.

دیکشنری تخصصی

[بهداشت] کاسه سر

مترادف و متضاد

جمجمه (اسم)
pan, scalp, brainpan, skull, cranium

کاسه سر (اسم)
skull, cranium

skull


Synonyms: brainpan, braincase, crown, head


جملات نمونه

1. Its long cranium jutting forward, fangs dripping gluey saliva.
[ترجمه ترگمان]کاسه سر بلند و fangs و بزاق دهانش چکه می کند
[ترجمه گوگل]چرک طویل آن به جلو، چنگال چسبیده به بزاق چسبنده

2. The bullets fired into the victim's cranium were still lodged there.
[ترجمه ترگمان]گلوله ها توی جمجمه قربانی شلیک کردن هنوز اونجا گیر کرده بودن
[ترجمه گوگل]گلوله ها به داخل شکم قربانی اخراج شدند و هنوز هم آنجا بودند

3. Information exchanged and fed into his cranium.
[ترجمه ترگمان]اطلاعات مبادله شده و در جمجمه او تغذیه شدند
[ترجمه گوگل]اطلاعات مبادله شده و تغذیه شده به قوزک پای خود

4. Crossing the hind part of the cranium there is in some insects an occipital suture.
[ترجمه ترگمان]قسمت عقب جمجمه در بعضی از حشرات an پس سر قرار دارد
[ترجمه گوگل]عبور از قسمت انتهایی قارون در برخی از حشرات یک سوزن عقده ای وجود دارد

5. Craniofacial: Of or involving both the cranium and the face.
[ترجمه ترگمان]که شامل کاسه سر و صورت هم میشه
[ترجمه گوگل]Craniofacial یا شامل چهره و چهره

6. His cranium is long and sleek, surrounded by a fringe of curly whitish hair that is neatly trimmed(Sentence dictionary), except for rampant sideburns.
[ترجمه ترگمان]جمجمه او بلند و صاف است، احاطه شده توسط چتری از موهای سفید رنگ که به طور منظم اصلاح شده است (فرهنگ لغت جملات)، به جز for شایع
[ترجمه گوگل]جمجمه او طولانی و براق است، که حاوی حاشیه ای از موهای سفید مایل به زرد است که به طور منظم ترمیم شده است (Sentence Dictionary)، به استثنای سمباده های شایع

7. All the bones of facial cranium developed Intramembranously except that the hyoid bone, inferior nasal concha, processus pyramidalis and mandibular neck developed endochondrally.
[ترجمه ترگمان]تمام استخوان های جمجمه صورت به جز این که استخوان hyoid، استخوان صدفه تحتانی بینی، processus pyramidalis و گردن mandibular endochondrally هستند، رشد کرده اند
[ترجمه گوگل]تمام استخوان های چهره چهره به طور انعطاف پذیری ایجاد شده اند، به جز اینکه استخوان هیوئید، نواحی پایین تر بینی، pyramidalis پروتئوس و گردن مندیبول در اندوخوردار ایجاد شده اند

8. Methods Under the guidance of CT, micro-wound cones cranium and using hematoma- liquefier clearing epidural hematoma.
[ترجمه ترگمان]روش های تحت هدایت CT، سلول های کروی - و با استفاده از liquefier - دار hematoma hematoma
[ترجمه گوگل]روش ها تحت هدایت CT، مخروط های کوچک خاردار کرانیم و استفاده از هماتوم اپیدورال پاکسازی هماتما مایع کننده

9. The fossil of the pithecanthropus Yuxian Man cranium unearthed in Shiyan is considered as the national treasure because of its high historical value.
[ترجمه ترگمان]فسیل جمجمه شناس pithecanthropus Yuxian در Shiyan به دلیل ارزش تاریخی بالای آن، به عنوان گنجینه ملی شناخته می شود
[ترجمه گوگل]فسیل pithecanthropus یوسیان مرد کرانیوم در شیعیان کشف شده است به عنوان گنج ملی به دلیل ارزش تاریخی خود را در نظر گرفته شده است

10. It is because of this rather petit cranium that its eyes and ears seem to appear so exaggeratedly large but rather than make the animal seem foolishly overdrawn (as it were), it adds to its appeal.
[ترجمه ترگمان]این به خاطر این petit کوچک است که چشم ها و گوش ها به گونه ای اغراق آمیز جلوه می کنند، بلکه به جای آن که به نظر برسد که این حیوان به نظر احمقانه می رسد (همان طور که بود)، به درخواست خود می افزاید
[ترجمه گوگل]به همین دلیل است که این قارچ نهفته است که به نظر می رسد که چشم ها و گوش هایش به اندازه ای غول پیکر بزرگ ظاهر می شود اما به جای آن که حیوان به طرز احمقانه ای از بین برود، به درخواستش افزوده می شود

11. If it lives long enough, its tusks will eventually reach its cranium and grow into it.
[ترجمه ترگمان]اگر به اندازه کافی عمر کند، دندان های آن سرانجام به جمجمه خود می رسند و در آن رشد می کنند
[ترجمه گوگل]اگر آن را به اندازه کافی بلند نگه دارد، درختان آن در نهایت به قارچ می رسند و به آن رشد می کنند

12. Then he supped hastily from the bone cup of the cranium.
[ترجمه ترگمان]سپس با عجله شام را از کاسه سرش بیرون کشید
[ترجمه گوگل]سپس او به شدت از فنجان استخوان قارچ سوپ اضافه کرد

13. The red light of fires reflected from the hairless cranium.
[ترجمه ترگمان]نور سرخ آتش از کاسه سر بی موی سر در می آورد
[ترجمه گوگل]نور قرمز آتش سوزی منعکس شده از مدفوع بی مو است

14. Specific change was not found on the CT and MRI of cranium. Conclusion Initial symptoms of neurosyphilis have various patterns of manifestation .
[ترجمه ترگمان]تغییرات خاصی در CT و MRI روی جمجمه مشاهده نشد نتیجه گیری علایم اولیه of الگوهای مختلفی از تجلی را دارند
[ترجمه گوگل]تغییرات خاص بر روی CT و MRI سرخجه یافت نشد نتیجه علائم اولیه neurosyphilis دارای الگوهای مختلفی از تظاهر است

15. T 4 stage involved the skull bases and into cranium in 28 cases.
[ترجمه ترگمان]مرحله ۴ شامل جمجمه جمجمه و جمجمه در ۲۸ مورد است
[ترجمه گوگل]در مرحله چهارم، پایه های جمجمه و به داخل شکم در 28 مورد اتفاق افتاده است


کلمات دیگر: