کلمه جو
صفحه اصلی

hypertension


معنی : فشار خون، افزایش فشار خون، بیماری فشار خون
معانی دیگر : فزون تنش (هرگونه کشیدگی و فشار ناهنجار به ویژه فشار خون شدید)، طب فشار خون

انگلیسی به فارسی

(پزشکی) فشار خون، بیماری فشار خون، افزایش فشار خون


فشار خون، افزایش فشار خون، بیماری فشار خون


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: abnormally high blood pressure, esp. the diastolic pressure, or the arterial disease characterized by it.

• abnormally high blood pressure
hypertension is a medical condition in which a person has very high blood pressure.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] فشار بالای خون.
[بهداشت] فشارخون زیاد - فشارخون بالا

مترادف و متضاد

فشار خون (اسم)
blood pressure, hypertension

افزایش فشار خون (اسم)
hypertension

بیماری فشار خون (اسم)
hypertension

جملات نمونه

1. Obesity correlates with increased risk for hypertension and stroke.
[ترجمه ترگمان]چاقی با افزایش خطر بالا رفتن فشار خون و سکته ارتباط دارد
[ترجمه گوگل]چاقی با افزایش خطر ابتلا به فشار خون بالا و سکته مغزی ارتباط دارد

2. A medical examination showed no signs of hypertension.
[ترجمه ترگمان]معاینه پزشکی هیچ نشانه ای از فشار خون را نشان نداد
[ترجمه گوگل]معاینه پزشکی نشانه های فشار خون بالا را نشان نداد

3. Against this backdrop come this week's studies of hypertension, antihypertensive drugs, and cancer.
[ترجمه ترگمان]برخلاف این پس زمینه، مطالعات این هفته در مورد فشار خون، داروهای antihypertensive، و سرطان انجام شد
[ترجمه گوگل]در این زمینه، مطالعه های این هفته در مورد فشار خون بالا، داروهای ضد فشار خون و سرطان انجام می شود

4. Pulmonary hypertension was diagnosed and the patient referred for consideration of a lung transplant.
[ترجمه ترگمان]فشار خون ریوی تشخیص داده شد و بیمار به بررسی پیوند ریه اشاره کرد
[ترجمه گوگل]پرفشاری خون ریوی تشخیص داده شد و بیمار جهت بررسی پیوند ریه مراجعه نمود

5. Case No. 2: 5year-old obese female with hypertension and spells of dizziness and headache for many years.
[ترجمه ترگمان]مورد شماره ۲: ماده ۵ ساله چاق با فشار خون بالا و وردهای سرگیجه و سردرد چندین سال
[ترجمه گوگل]مورد شماره 2: زن چاق 5 ساله با فشار خون بالا و جادوی سرگیجه و سردرد برای سال ها

6. Controversy about essential hypertension has waxed and waned for a century, and what is orthodox today may change with time.
[ترجمه ترگمان]بحث در مورد فشار خون ضروری به مدت یک قرن روشن و کمرنگ شده است و آنچه که امروز ارتدوکس است ممکن است با گذشت زمان تغییر کند
[ترجمه گوگل]اختلاف نظر در مورد پرفشاری خون ضروری برای یک قرن از بین رفته است و امروزه ارتودوکس ممکن است با گذشت زمان تغییر کند

7. Discussion Portal hypertension usually complicates the evolution of chronic liver diseases.
[ترجمه ترگمان]hypertension Portal Portal معمولا تکامل بیماری های مزمن کبد را پیچیده می کند
[ترجمه گوگل]بحث پرفشاری خون پورتال معمولا تکامل بیماری های مزمن کبدی را پیچیده می کند

8. This may, however, worsen hypertension by increasing the peripheral vascular resistance.
[ترجمه ترگمان]با این حال، این امر ممکن است فشار خون را با افزایش مقاومت عروق محیطی بدتر کند
[ترجمه گوگل]با این وجود، افزایش فشار خون بالا با افزایش مقاومت عروقی محیطی ممکن است

9. Hypertension may be controlled by a nitroprusside infusion, which has the additional advantage of aiding heat loss by peripheral vasodilatation.
[ترجمه ترگمان]Hypertension ممکن است توسط تزریق nitroprusside کنترل شود، که این مزیت اضافی برای کمک به اتلاف گرما توسط vasodilatation محیطی دارد
[ترجمه گوگل]فشار خون بالا ممکن است توسط یک تزریق نیتروپروسید کنترل شود، که مزیت دیگری برای کمک به کاهش گرما توسط وازودیلاتوری محیطی است

10. Patients described in published works with portopulmonary hypertension have all had clinically obvious portal hypertension.
[ترجمه ترگمان]بیمارانی که در آثار منتشر شده با فشار خون portopulmonary توضیح داده شدند همگی از لحاظ بالینی دارای فشار خون مدخل بالینی بودند
[ترجمه گوگل]بیمارانی که در آثار منتشر شده با پرفشاری خون پورتوپولمونیک توصیف شده اند همه دارای پرفشاری خون پرفشاری خون بالینی هستند

11. He was suffering from insomnia and hypertension.
[ترجمه ترگمان]او از بی خوابی و فشار خون رنج می برد
[ترجمه گوگل]او از بی خوابی و فشار خون بالا رنج می برد

12. The spas treat everything from skin diseases to hypertension, cancer and intestinal problems.
[ترجمه ترگمان]چشمه ها همه چیز را از بیماری های پوستی تا فشار خون، سرطان و مشکلات روده ای درمان می کنند
[ترجمه گوگل]اسپا ها همه چیز را از بیماری های پوستی تا پرفشاری خون، سرطان و مسائل روده درمان می کنند

13. Essential hypertension is often associated with an augmented proximal reabsorption of sodium and uric acid.
[ترجمه ترگمان]فشار خون ضروری اغلب با ترکیب proximal مجاور سدیم و اسید اوره همراه است
[ترجمه گوگل]پرفشاری خون ضروری است که اغلب با بازپس گرفتن پروگزیمال اسید سدیم و اوریک همراه است

14. Primary pulmonary hypertension is extremely rare, afflicting about 500 people in the United States.
[ترجمه ترگمان]فشار خون اولیه ریوی بسیار نادر است و حدود ۵۰۰ نفر را در آمریکا مبتلا می کند
[ترجمه گوگل]پرفشاری خون ریوی بسیار نادر است و در ایالات متحده حدود 500 نفر را مبتلا می کند

پیشنهاد کاربران

فشار خون بالا


کلمات دیگر: