کلمه جو
صفحه اصلی

hyaline


معنی : شفاف، زجاجی، شیشه مانند
معانی دیگر : وابسته به هیالین، آبگین، فرانما

انگلیسی به فارسی

زجاجی، شیشه مانند، شفاف


هیالین، شفاف، زجاجی، شیشه مانند


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a transparent or hornlike substance sometimes found in cysts or in cartilage.

(2) تعریف: something having a translucent or glassy appearance.
صفت ( adjective )
(1) تعریف: glasslike in appearance.

(2) تعریف: of or having to do with hyaline.

• transparent, glassy; of or pertaining to hyaline
transparent or hornlike substance found in cartilage; something glassy or transparent (also hyalin)

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] زجاجى ،شیشه مانند،شفاف ،غشایی. روشن و بیرنگ مانند بال سنجاقکها

مترادف و متضاد

شفاف (صفت)
clear, sleek, transparent, crystal, lucid, hyaline, crystalline, pellucid, diaphanous, elucidative, hyaloid, nitid, perspicuous, translucid, transpicuous

زجاجی (صفت)
hyaline, glassy, vitreous, hyaloid

شیشه مانند (صفت)
hyaline, glassy

جملات نمونه

1. hyaline cartilage
غضروف هیالین (آبگین)

2. The acute phase is characterized by edema and hyaline membrane formation.
[ترجمه ترگمان]فاز حاد با تشکیل لایهی edema و hyaline مشخص می شود
[ترجمه گوگل]فاز حاد با تشکیل غشاء ادم و هیالین مشخص می شود

3. Neonatal pulmonary hyaline membrane disease is a serious disease in the early newborn.
[ترجمه ترگمان]بیماری membrane ریوی (ریه)بیماری مزمن در نوزاد زودرس یک بیماری جدی است
[ترجمه گوگل]بیماری غشاء هیالین ریوی نوزاد یک بیماری جدی در نوزادان اولیه است

4. The repair tissue be confirmed to be hyaline cartilage.
[ترجمه ترگمان]بافت تعمیر باید به عنوان غضروف بینی شده تایید شود
[ترجمه گوگل]بافت ترمیم به عنوان غضروف هیالین تأیید می شود

5. At the far right is pink hyaline material with the appearance of amyloid.
[ترجمه ترگمان]در سمت راست، ماده hyaline صورتی با ظاهر of وجود دارد
[ترجمه گوگل]در سمت راست سمت راست، ماده ی صورتی هیالین با ظاهر آمیلوئید است

6. Conclusion Pulmonary surfactant therapy in hyaline membrane disease of newborns can quickly correct the abnormal blood gas, and hence is worthy of being recommended in clinical practice.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری درمان surfactant ریوی در بیماری غشای سلولی نوزادان می تواند به سرعت گاز غیر عادی خون را اصلاح کند و از این رو ارزش توصیه در مطب بالینی را دارد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری درمان سرطانی واکسن ریه در بیماری های غدد هیالین نوزادان می تواند به سرعت گاز خون غیر طبیعی را تصحیح کند و از این رو در عمل بالینی توصیه می شود

7. Objective: To improve recognition of imaging diagnosis for hyaline membrane disease (HMD) in neonatal.
[ترجمه ترگمان]هدف: بهبود تشخیص تشخیص تصویربرداری برای بیماری غشای hyaline (HMD)در نوزادی
[ترجمه گوگل]هدف: بهبود تشخیص تشخیص تصویربرداری برای بیماری غشای هیالین (HMD) در نوزادان

8. Results Neoplastic myoepithelial cells could be divided into epithelial, spindle, clear and plasmacytoid (hyaline) types according to their morphological characteristics.
[ترجمه ترگمان]نتایج سلول های myoepithelial می توانند به سلول های اپی تلیال، spindle، clear و plasmacytoid (hyaline)براساس ویژگی های مورفولوژیکی آن ها تقسیم شوند
[ترجمه گوگل]نتایج: سلول های میئوپیدلیال نئوپلاستی را می توان به گونه های اپیتلیال، اسپیندل، واضح و پلاسمایی سدیم (هیالین) تقسیم کرد با توجه به ویژگی های مورفولوژیکی آنها

9. Objective To explore CT diagnostic values for hyaline - vascular type of giant lymph node hyperplasia ( GLNH ) .
[ترجمه ترگمان]هدف برای بررسی ارزش های تشخیصی CT برای نوع آوندی - عروقی از گره lymph hyperplasia (GLNH)
[ترجمه گوگل]هدف بررسی مقادیر تشخیصی CT برای هیالین - نوع عروقی از هیپرپلازی گره لنفاوی غول پیکر (GLNH) است

10. It was diagnosed as juvenile hyaline fibromatosis.
[ترجمه ترگمان]این بیماری به عنوان hyaline fibromatosis نوجوان تشخیص داده شد
[ترجمه گوگل]این به عنوان فیبروماتوز جوانه هیالین تشخیص داده شد

11. Head of fetal bone still made of hyaline cartilage.
[ترجمه ترگمان]سر استخوان جنین هنوز از غضروف hyaline درست شده
[ترجمه گوگل]سر استخوان جنین هنوز از غضروف هیالین ساخته شده است

12. In the follow-up radiographies, the hyaline membrane disease need follow up during 1 to 3 days but the pneumonia need follow up during 3 to 5days.
[ترجمه ترگمان]در the پی گیری، بیماری غشای hyaline باید در طی ۱ تا ۳ روز پی گیری شود اما ذات الریه در طی ۳ تا ۵ روز پی گیری می شود
[ترجمه گوگل]در رادیوگرافی های پیگیری، بیماری غشای هیالین باید طی 1 تا 3 روز پیگیری شود، اما پنومونی باید طی 3 تا 5 روز پیگیری شود

13. Renal glomeruli had hyaline changes suggestive of an immunologic process.
[ترجمه ترگمان]Renal glomeruli شاهد تغییراتی در فرآیند immunologic بود
[ترجمه گوگل]گلومرولهای کلیوی دارای تغییرات هیالین بودند که نشان دهنده ی پروتئین ایمونولوژیک بود

14. In contrast, growth plate cartilage is primary cartilage and is made up of hyaline cartilage.
[ترجمه ترگمان]در مقابل، غضروف بشقاب رشد غضروف اولیه است و از غضروف hyaline ساخته شده است
[ترجمه گوگل]در مقابل، غضروف پلاستیکی رشد غضروف اولیه است و از غضروف هیالین تشکیل شده است

15. Objective:To explore the effect of mechanical ventilation (MV) on premature infants with hyaline membrane disease (HMD )and its problems.
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی اثر تهویه مکانیکی (MV)بر روی نوزادان زودرس با بیماری غشای hyaline (HMD)و مشکلات آن
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی اثر تهویه مکانیکی (MV) در نوزادان نارس با بیماری غشای هیالین (HMD) و مشکلات آن

hyaline cartilage

غضروف هیالین (آبگین)



کلمات دیگر: