1. modern philosophy is no more than a footnote to greek philosophy
فلسفه ی نوین چیزی جز سفرنگی بر فلسفه ی یونان نیست.
2. As a footnote, I should add that there was one point on which his bravado was more than justified.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک یادداشت، باید اضافه کنم که یک نکته وجود دارد که در آن شجاعت او بیش از حد توجیه شده است
[ترجمه گوگل]به عنوان یک پاورقی، باید اضافه کنم که یک نقطه وجود دارد که برادوی او بیشتر از توجیه است
3. The author appends a short footnote to the text explaining the point.
[ترجمه ترگمان]مولف یک یادداشت کوتاه را به متن توضیح می دهد که موضوع را توضیح می دهد
[ترجمه گوگل]نویسنده یک پیمایش کوتاه را به متن توضیح این نقطه اضافه می کند
4. The incident seems destined to become a mere footnote in history.
[ترجمه ترگمان]این حادثه به نظر می رسد که تبدیل به یک پاورقی ساده در تاریخ شده است
[ترجمه گوگل]این حادثه به نظر می رسد که باید به یک پاورقی در تاریخ تبدیل شود
5. There was an interesting footnote to the story.
[ترجمه ترگمان]یک یادداشت جالب برای این داستان وجود داشت
[ترجمه گوگل]یک پاورقی جالب برای این داستان وجود دارد
6. The asterisk refers the reader to a footnote.
[ترجمه ترگمان]ستاره نشان داده خواننده را به یک پاورقی ارجاع می دهد
[ترجمه گوگل]ستاره به خواننده اشاره دارد به یک پاورقی
7. A Maslow footnote sent me to the library to browse through books on the creative processes of mathematicians and scientists.
[ترجمه ترگمان]footnote Maslow، من را به کتابخانه فرستاد تا از طریق کتاب درباره فرآیندهای خلاقانه ریاضی دانان و دانشمندان مرور کنم
[ترجمه گوگل]پاورقی Maslow من را به کتابخانه فرستاد تا از طریق کتاب هایی در فرایندهای خلاقانه ریاضیدانان و دانشمندان فهرست کند
8. A felicitous footnote to that incident is that he got his cake after all.
[ترجمه ترگمان]در مورد این واقعه، در مورد این حادثه، او هم cake را به دست آورد
[ترجمه گوگل]پاورقی فوق العاده برای این حادثه این است که پس از همه او کیک خود را دریافت کرد
9. A regional footnote - the lumberjack-style Timberland boot was a big hit in the Eighties.
[ترجمه ترگمان]یک footnote منطقه ای - یک راه انداز timberland سبک lumberjack در the یک ضربه بزرگ بود
[ترجمه گوگل]یک پیمان منطقه ای - بوت کمربند Timberland در جنگل بزرگ در دهه هشتاد بود
10. It was now that Popham Down wrote his footnote.
[ترجمه ترگمان]در این موقع بود که Popham در زیر footnote نوشته بود
[ترجمه گوگل]اکنون Popham Down نوشتار خود را نوشت
11. In the end the Albertos are a colourful footnote to the sometimes self-conscious rock culture of the 70s.
[ترجمه ترگمان]در پایان، Albertos یک پاورقی رنگارنگ به فرهنگ موسیقی راک و گاهی خود آگاه از دهه ۷۰ هستند
[ترجمه گوگل]در نهایت، آلبرتوس یک پاورقی رنگارنگ برای فرهنگ سلطه گاه متعارف دهه 70 است
12. Melville adds as a footnote that the oil from the whale is used in the most important ceremonies including most coronations.
[ترجمه ترگمان]ملویل به عنوان یک پاورقی اضافه کرد که نفت از وال در مهم ترین مراسم از جمله most مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]ملویل به عنوان یک پانوشت اضافه می کند که روغن از نهنگ در مهم ترین مراسم، از جمله بیشتر coronations استفاده می شود
13. Tommie's footnote in Eighth Air Force history typified its spirit.
[ترجمه ترگمان]در سال هشتم history در تاریخ نیروی هوایی Tommie در حال typified
[ترجمه گوگل]پیمایش Tommie در تاریخ هشتم نیروی هوایی، روحیه خود را نشان داد
14. Footnote 4 has served as a cornerstone of contemporary constitutional law in the field of individual rights.
[ترجمه ترگمان]Footnote ۴ به عنوان سنگ بنای قانون اساسی معاصر در زمینه حقوق فردی عمل کرده است
[ترجمه گوگل]Footnote 4 به عنوان یک مبنای قانونی قانون معاصر در زمینه حقوق فردی عمل کرده است
15. As a footnote to the Assembly and Convention periods, it is worth making two points about the Democratic Unionists.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک یادداشت در مورد دوره های مجلس و کنوانسیون، ارزش آن دارد که دو نکته در مورد the دموکرات داشته باشیم
[ترجمه گوگل]به عنوان یک پاورقی برای دوره های مجلس و کنوانسیون، ارزش دو نقطه ای در مورد متحدین دموکرات دارد