کلمه جو
صفحه اصلی

formatter


کامپیوتر : شکل دهنده

انگلیسی به فارسی

فرمور


انگلیسی به انگلیسی

• one who formats; tool used to prepare a diskette or hard disk for use (computers)

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] شکل دهنده - شکل دهنده قسمتی از برنامه ی واژه پرداز که متن را شکل می دهد .

جملات نمونه

1. It's the same book, but a new format.
[ترجمه ترگمان]این همان کتاب است، اما یک فرمت جدید
[ترجمه گوگل]این همان کتاب است، اما یک فرمت جدید است

2. The exercise-with-answer-key format makes the book suitable for self-study.
[ترجمه ترگمان]فرمت کلید - پاسخ، کتاب را برای مطالعه خود مناسب می سازد
[ترجمه گوگل]فرمت تمرین با پاسخ-کلید این کتاب را برای خودآموزی مناسب می سازد

3. When you download the font it may be in a compressed format, such as a zip file.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که قلم را دانلود می کنید، ممکن است در فرمت فشرده شده، مانند فایل زیپ دار باشد
[ترجمه گوگل]وقتی فونت را دانلود میکنید، ممکن است در فرمت فشرده مانند یک فایل زیپ باشد

4. The designer dummied up the book so that they could study the format.
[ترجمه ترگمان]طراح این کتاب را مرتب می کند تا آن ها بتوانند فرمت را مطالعه کنند
[ترجمه گوگل]طراح کتاب را خفه کرد تا بتواند فرمت را مطالعه کند

5. For this year, we have decided to change the format of the conference slightly.
[ترجمه ترگمان]امسال، ما تصمیم گرفته ایم که فرمت کنفرانس را کمی تغییر دهیم
[ترجمه گوگل]برای این سال، ما تصمیم گرفتیم کمی قالب کنفرانس را تغییر دهیم

6. I had met with him to explain the format of the programme and what we had in mind.
[ترجمه ترگمان]من با او ملاقات کرده بودم تا فرمت برنامه و آنچه در ذهن داشتیم را توضیح دهم
[ترجمه گوگل]من با او ملاقات کردم تا توضیح فرمت برنامه و آنچه که در ذهن داشتیم

7. When text is saved from a Web page, it is often very badly formatted with many short lines.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که متن از یک صفحه وب ذخیره می شود، اغلب به شدت با بسیاری از خطوط کوتاه قالب بندی شده است
[ترجمه گوگل]هنگامی که متن از یک صفحه وب ذخیره می شود، اغلب با خطوط کوتاه بسیار فرمت شده است

8. The format of the new quiz show has proved popular.
[ترجمه ترگمان]فرمت آزمون quiz جدید، محبوبیت یافته است
[ترجمه گوگل]فرمت نمایش مسابقه جدید محبوب شده است

9. Please format this floppy disc.
[ترجمه ترگمان]لطفا این دیسک نرم را قالب بندی کنید
[ترجمه گوگل]لطفا این دیسک فلاپی را فرمت کنید

10. Consumers will not have to junk their old cassettes to use the new format.
[ترجمه ترگمان]مصرف کنندگان مجبور نخواهند بود تا cassettes قدیمی خود را از فرمت جدید استفاده کنند
[ترجمه گوگل]مصرفکنندگان مجبور نیستند کادتهای قدیمی خود را برای استفاده از فرمت جدید استفاده کنند

11. They are producing books in all kinds of different formats.
[ترجمه ترگمان]آن ها در همه انواع فرمت های مختلف کتاب تولید می کنند
[ترجمه گوگل]آنها کتاب ها را با انواع فرمت های مختلف تولید می کنند

12. They've brought out the magazine in a new format.
[ترجمه ترگمان]آن ها مجله را با فرمت جدید بیرون آورده اند
[ترجمه گوگل]آنها مجله را در یک فرمت جدید آورده اند

13. The format of the meeting was such that everyone could ask a question.
[ترجمه ترگمان]فرمت جلسه به گونه ای بود که همه می توانستند از آن ها سوال بپرسند
[ترجمه گوگل]فرمت جلسه چنین بود که هر کس می تواند یک سوال بپرسد

14. The new format has unanimous support and could be introduced next season.
[ترجمه ترگمان]این فرمت جدید حمایت همه را جلب کرده و فصل بعدی را می توان معرفی کرد
[ترجمه گوگل]فرمت جدید حمایت از هم می شود و می تواند فصل آینده معرفی شود


کلمات دیگر: