کلمه جو
صفحه اصلی

exception

معنی : رد، اعتراض، استثنا، استثناء
معانی دیگر : مگری، جداگری، مگرجویی، مگرخواهی، خواست گزینی، دلخواه گزینی، مورد استثنا، (حقوق) اعتراض رسمی به نحوه ی اجرای محاکمه یا تصمیمات اتخاذ شده (در دادگاه)، واخواست، اعترا­

انگلیسی به فارسی

استثنا ، اعتراض، رد

انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
عبارات: take exception
• (1) تعریف: the act of leaving out.
• مترادف: exclusion, omission
• مشابه: elimination, exemption, isolation, ostracism, rejection, skip
• (2) تعریف: something left out of a class or type of thing.
• مترادف: exclusion, omission
• مشابه: reject, skip
• (3) تعریف: something to which a general rule does not apply.
• مترادف: anomaly
• مشابه: aberration, deviation, freak, irregularity, oddity, quirk
• (4) تعریف: an objection or negative criticism, as regarding a particular point.
• مترادف: demurrer, objection
• مشابه: challenge, criticism, disagreement, question
• something that is out of the ordinary, anomaly; objection, opposition
an exception is a thing, person, or situation that is not included in a general statement.
you use without exception to indicate that your statement is true in all cases.
if you take exception to something, you feel offended or annoyed by it.

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] ایراد
[کامپیوتر] استثناء .
[صنعت] استثناء
[حقوق] اعتراض، ایراد، جرح، ایراد به قرار یا حکم دادگاه، استثناء
[ریاضیات] استثناء

مترادف و متضاد

رد (اسم)
denial, disavowal, rejection, abnegation, pass, refusal, trace, veto, exception, contradiction, rebuff, rebuttal, repulse, disapproval, disapprobation, contestation, disproof
اعتراض (اسم)
objection, animadversion, protest, defiance, protestation, exception, remonstrance
استثنا (اسم)
exception
استثناء (اسم)
exception, reservation, exclusion

leaving out

Synonyms: barring, debarment, disallowment, excepting, exclusion, excusing, expulsion, noninclusion, omission, passing over, rejection, repudiation, reservation

Antonyms: admittal, admittance, allowance, inclusion

special case; irregularity

Synonyms: allowance, anomalism, anomaly, departure, deviation, difference, dispensation, eccentricity, exemption, freak, inconsistency, nonconformity, oddity, peculiarity, perquisitor, privilege, privileged person, quirk

Antonyms: normality, regularity, usualness

جملات نمونه

1. take exception (to)
1- اعتراض کردن،واخواست کردن،چخیدن
2. a notable exception
استثنای درخور توجه
3. make an exception
استثنا قائل شدن
4. with the exception of
به استثنای،به جز،مگر
5. there is an exception to every rule
هر قانونی استثنا دارد
6. a teacher should make no exception among his students
معلم باید میان شاگردانش استثنا قائل نشود.
7. eight of the pups were beautiful, the only exception was a potbellied little male
هشت تا از توله سگ ها زیبا بودند و یگانه استثنا یک توله ی نر شکم گنده بود.
8. in that country, corruption is the rule rather than the exception
در آن کشور فساد قاعده است نه استثنا.
9. There is no general rule without some exception.
[ترجمه محمد] هیچ قانونی بدون استثنا وجود نخواهد داشت
[ترجمه ترگمان]بدون استثنا قانونی وجود نداره
[ترجمه گوگل]هیچ قاعده کلی بدون هیچ استثنائی وجود دارد
10. I can't make an exception for you.
[ترجمه ترگمان]من نمی توانم برای تو استثنا قائل شوم
[ترجمه گوگل]من نمیتوانم برای شما یک استثناء ایجاد کنم
11. No rule without an exception.
[ترجمه ترگمان]بدون استثنا قانونی وجود نداره
[ترجمه گوگل]بدون استثنا بدون حکومت
12. The exception proves the rule.
[ترجمه ترگمان] استثنا قانون رو اثبات می کنه
[ترجمه گوگل]استثنا این حکم را ثابت می کند
13. No parking is allowed, but an exception is made for disabled drivers.
[ترجمه ترگمان]هیچ پارکینگ مجاز نیست، اما یک استثنا برای رانندگان غیر معلول درست شده است
[ترجمه گوگل]پارکینگ مجاز نیست، اما برای رانندگان معلول استثنائی است
14. I take great exception to the fact that you told my wife before you told me.
[ترجمه ترگمان]من استثنا قائل شدم که تو به همسرم گفتی قبل از اینکه به من بگی
[ترجمه گوگل]من به این واقعیت که قبل از اینکه به من گفتم به همسرم گفتم، استثناست
15. This is considered an exception to the rule.
[ترجمه ترگمان]این یک استثنا برای قانون محسوب می شود
[ترجمه گوگل]این استثنا در نظر گرفته شده است
16. I wouldn't normally agree but I'll make an exception in this case.
[ترجمه ترگمان]من معمولا موافق نیستم، اما در این مورد استثنا قائل می شوم
[ترجمه گوگل]من به طور معمول موافق نیستم، اما من در این مورد یک استثناء ایجاد خواهم کرد
17. You must report here every Tuesday without exception.
[ترجمه ترگمان]شما باید هر سه شنبه بدون استثنا به اینجا گزارش بدین
[ترجمه گوگل]شما باید هر سه شنبه بدون استثنا گزارش دهید
18. We all laughed, with the exception of Maggie.
[ترجمه ترگمان]همه خندیدیم، به جز مگی
[ترجمه گوگل]همه ما به جز مگگی خندیدیم
19. He also took exception to having been spied on.
[ترجمه ترگمان]او همچنین استثنا قائل شدن به جاسوسی بود
[ترجمه گوگل]او همچنین متعهد شد که به جاسوسی برود

Eight of the pups were beautiful, the only exception was a potbellied little male.

هشت تا از توله‌سگ‌ها زیبا بودند و یگانه استثنا یک توله‌ی نر شکم گنده بود.

A teacher should make no exception among his students.

معلم باید میان شاگردانش استثنا قائل نشود.

Almost every general rule has its exceptions.

تقریباً همه‌ی قوانین کلی دارای استثناهای مربوط به خود هستند.

I respectfully take objection to your honor's ruling.

با کمال احترام نسبت به آنچه که فرمودید مراتب اعتراض خود را تقدیم می‌دارم.

اصطلاحات

make an exception

استثنا قائل شدن

take exception (to)

1- اعتراض کردن، واخواست کردن، چخیدن

take exception (to)

2- آزرده شدن (مثلاً از حرف کسی)، برخوردن (به حیثیت و غیره)

with the exception of

به استثنای، بجز، مگر

پیشنهاد کاربران

استثنا، اعتراض، رد
the drives between towns are a delight, and the journey to Graz is no exception
مستثنا
استثنا
موقت
🔴EXCEPTION : استثنا
مثال :
Please, don't ignore this message 😢: be the rare exception who gives us €2 🙏
🔴Without Exception : بدون هیچ شکی
you use without exception to indicate that your statement is true in all cases
🔴Take exception :
1 - اعتراض کردن، واخواست کردن، چخیدن، 2 - آزرده شدن ( مثلا از حرف کسی ) ، برخوردن ( به حیثیت و غیره )
if you take exception to something, you feel offended or annoyed by it.
A thing that doesn't follow raul
استثنا:
Sb or sth is different in some way from other people or things
در برنامه نویسی به معنای ارور هم هست
استثنا

– There are exceptions to every rule
– a teacher should make no exception among his students
– There are always a lot of exceptions to grammar rules
– I like all kinds of films with the exception of horror films
کلمات دیگر: