کلمه جو
صفحه اصلی

desktop


ساخته شده برای روی میز، مناسب روی میز، رومیزی، رویه ی میز، تخته ی روی میز، لوحه ی میز، کامپیوتر رومیزی

انگلیسی به فارسی

دسکتاپ


انگلیسی به انگلیسی

• of a size convenient for use on a desk or table (computers)
screen area from which one opens all of the application windows (computers)
desktop machines such as computers are a convenient size for using on a desk or table.
small portable computer, desk-top computer

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] رومیزی - کل صفحه کامپیوتری که فضای کاری شما را نمایش می دهد. امروزه تمام عملیاتی که قبلاً ممکن بود روی میز تحریرتان انجام دهید، به کمک نرم افزارهای کامپیوتری بر روی صفحه نمایش کامپیوتر انجام می شود. در مک اینتاش و OS/2، برنامه ی رومیزی، فایل خاصی است که دارای اطلاعاتی درباره ی ترتیب تصاویر، برنامه های در حال استفاده، و مانند آن است . این اطلاعات هنگام خاموش کردن سیستم، ذخیره شده و با روشن کردن دوباره ی آن بازیابی می شود. نگاه کنید به rebuild desktop . درویندوز 95، امکانات رومیزی، یک دایرکتوری به نام windows \ desktop است . این دایرکتوری به طور عادی میانبرهای متعددی به برنامه ها در سایر مکانها دارد. میانبرها به وسیله ی فایلهایی با پسوند " LNK" . نمایش داده می شوند. desktop با دایرکتوری ریشه ی دیسک یکسان نیستت، بلکه مانند یک دایرکتوری دارای هر چیزی در کامپیوتر ،از جمله دیسک گردان هاست . در ویندوز 98 و 2000، دیسک گردان ها از طریق " my computer " قابل دسترس هستند. - روزمره، رومیزی .
[برق و الکترونیک] رومیزی ( رایانه )
[ریاضیات] صفحه ی نمایش

جملات نمونه

1. a desktop computer
کامپیوتر رومیزی

2. Desktop publishing is probably the best executive toy ever invented.
[ترجمه ترگمان]انتشار دسکتاپ احتمالا بهترین اسباب بازی اجرایی است که تا به حال اختراع شده است
[ترجمه گوگل]انتشارات دسکتاپ احتمالا بهترین اسباب بازی اجرایی است که تا به حال اختراع شده است

3. The editor's PC should support desktop publishing and graphics.
[ترجمه ترگمان]کامپیوتر شخصی باید از انتشار دسکتاپ و گرافیک پشتیبانی کند
[ترجمه گوگل]رایانه ویراستار باید از نشر و گرافیک دسکتاپ پشتیبانی کند

4. Desktop publishing has become a modern cottage industry.
[ترجمه ترگمان]انتشار دسکتاپ یک صنعت مبلمان مدرن شده است
[ترجمه گوگل]انتشارات دسکتاپ به صنعت کلبه مدرن تبدیل شده است

5. Users can download their material to a desktop PC.
[ترجمه ترگمان]کاربران می توانند مواد خود را دانلود کنند
[ترجمه گوگل]کاربران می توانند مطالب خود را به رایانه رومیزی دانلود کنند

6. When launched, the Macintosh was the smallest desktop computer ever produced.
[ترجمه ترگمان]زمانی که راه اندازی شد، (مکینتاش)کوچک ترین کامپیوتر رومیزی بود که تا به حال تولید شده بود
[ترجمه گوگل]هنگامی که راه اندازی شد، مکینتاش کوچکترین رایانه رومیزی بود که تاکنون تولید شده بود

7. Click the desktop icon to open the Cambridge Advanced Learner's Dictionary.
[ترجمه ترگمان]بر روی آیکون رومیزی کلیک کنید تا فرهنگ یادگیرنده پیشرفته کمبریج را باز کنید
[ترجمه گوگل]برای باز کردن دیکشنری Learner's Advanced Cambridge به نماد دسکتاپ کلیک کنید

8. Who coined the phrase "desktop publishing"?
[ترجمه ترگمان]چه کسی عبارت \"انتشار دسکتاپ\" را ابداع کرد؟
[ترجمه گوگل]چه کسی عبارت «نشر رومیزی» را تعریف کرد؟

9. My computer is a desktop computer of excellent quality.
[ترجمه ترگمان]کامپیوتر من رایانه رومیزی با کیفیت عالی است
[ترجمه گوگل]کامپیوتر من یک کامپیوتر رومیزی با کیفیت عالی است

10. The desktop publishing system used by the text critical scholar would have yet another view of the same data.
[ترجمه ترگمان]سیستم چاپ دسک تاپ به کار رفته توسط دانشمند منتقد متن، دیدگاه دیگری از همان اطلاعات را داشت
[ترجمه گوگل]سیستم انتشارات دسکتاپ مورد استفاده توسط متخصص نقادی متن، یک دیدگاه دیگر از داده های مشابه دارد

11. What was the domain of the desktop until recently can now fit into a briefcase and will soon sit in the pocket.
[ترجمه ترگمان]آنچه در حال حاضر حوزه رومیزی بود، تا به حال در کیف قرار گرفته و به زودی در جیب خود قرار خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]تا به امروز دامنه دسکتاپ هم اکنون می تواند در کیف جا قرار گیرد و به زودی در جیب قرار می گیرد

12. It is their word-processing, desktop publishing, spreadsheet, database and graphics applications programs that dominate the market.
[ترجمه ترگمان]این کلمه پردازش، چاپ دسک تاپ، صفحه گسترده، پایگاه داده و برنامه های کاربردی گرافیکی است که بر بازار غالب هستند
[ترجمه گوگل]این پردازش کلمه، نشر رومیزی، صفحه گسترده، برنامه های پایگاه داده و برنامه های کاربردی گرافیکی است که در بازار تسلط دارند

13. It is designed as a desktop printer, having a small footprint and being light enough to pick up and move comfortably.
[ترجمه ترگمان]این دستگاه به عنوان یک چاپگر رومیزی طراحی شده است، دارای جای کوچکی است و نور کافی برای بلند کردن و حرکت به راحتی می تواند داشته باشد
[ترجمه گوگل]این به عنوان یک چاپگر رومیزی طراحی شده است، دارای یک رد پای کوچک و به اندازه کافی سبک است تا راحت بماند و حرکت کند

14. They paid for the desktop computer he uses to scan biographical data.
[ترجمه ترگمان]آن ها برای کامپیوتر رومیزی که برای اسکن کردن داده های زندگی نامه ای استفاده می کند پرداخت می کنند
[ترجمه گوگل]آنها برای رایانه رومیزی که وی برای اسکن اطلاعات زندگینامه استفاده می کند پرداخت می شود

a desktop computer

کامپیوتر رومیزی


پیشنهاد کاربران

کامپیوتر رو میزی

همون لب تاپ

لپ تاپ

رومیزی

محیطی در لپ تاپ یا کامپیوتر که بر روی نمایشگر نشان داده می شود و آیکون هایی مانند my computer یا this pc یا آیکون های دیگر در آن قرار دارند و از طریق آن می توان وارد my computer شد. اگر فایلی را در دسکتاپ ذخیره کنید و ویندوز لپ تاپ یا کامپیوتر بپرد، آن فایل ذخیره شده در دسکتاپ نیز از بین میرود و دیگر نمی توانید به آن دسترسی داشته باشید.


کلمات دیگر: