1. the teacher asked me to erase the blackboard
معلم از من خواست که تخته را پاک کنم.
2. she decided to burn his letters and erase the memory of his love from her mind
تصمیم گرفت که نامه های او را بسوزاند و یاد عشق او را از خاطره ی خود بزداید.
3. prejudices that are so ingrained that it is impossible to erase them
پیشداوری هایی که آنقدر جایگزین شده اند که زدودن آنها محال است
4. They are determined to erase the bad memories of last year's defeats.
[ترجمه mahnaz] ان ها مصمم هستند که خاطرات بد از شکست های پارسال را از ذهنشان پاک کنند
[ترجمه ترگمان]آن ها مصمم هستند که خاطرات بد شکست های سال گذشته را پاک کنند
[ترجمه گوگل]آنها مصمم هستند که خاطرات بد از شکست های سال گذشته را پاک کنند
5. Some memory, to be able to erase; Just as some people,to be able to replace.
[ترجمه ترگمان]برخی از حافظه باید قادر به پاک کردن باشند؛ درست مانند برخی افراد، قادر به جایگزین کردن آن ها باشید
[ترجمه گوگل]برخی از حافظه، قادر به پاک کردن؛ همانند بعضی افراد، قادر به جایگزینی است
6. Tiger Woods is determined to erase the memory of a disappointing Cup debut two years ago.
[ترجمه tvchn] تیگروودس مصمم است تا خاطره از دست دادن جام دو سال پیش را پاک کند
[ترجمه ترگمان]تایگر وودز برای اولین بار در دو سال پیش تصمیم به پاک کردن خاطره یک جام نومید شد
[ترجمه گوگل]تیگر وودز مصمم است که دو سال قبل حافظه یک جام کاندیدای ناامید کننده را پاک کند
7. You cannot erase injustice from the world.
[ترجمه Alireza] تو نمیتونی بی عدالتی رو از جهان پاک کنی
[ترجمه ترگمان]تو نمیتونی بی عدالتی رو از دنیا پاک کنی
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید بی عدالتی را از جهان پاک کنید
8. They are desperate to erase the memory of that last defeat in Cardiff.
[ترجمه ترگمان]اونا خیلی نا امید هستن که خاطره آخرین شکست در کاردیف رو پاک کنن
[ترجمه گوگل]آنها ناامید هستند تا حافظه آن شکست اخیر در کاردیف را پاک کنند
9. She had tried to erase the memory of that day.
[ترجمه ...] او ( مونث ) سعی میکرد خاطره آن روز را پاک کند.
[ترجمه M.a] او سعی کرد خاطره آن روز را پاک کند
[ترجمه ترگمان]سعی کرده بود خاطره آن روز را پاک کند
[ترجمه گوگل]او سعی کرده بود حافظه آن روز را پاک کند
10. Taylor wants a convincing victory to erase doubts about his team's ability to reach the World Cup finals.
[ترجمه ترگمان]تیلور یک پیروزی قانع کننده می خواهد تا شک در مورد توانایی تیمش برای رسیدن به فینال جام جهانی را از بین ببرد
[ترجمه گوگل]تیلور می خواهد یک پیروزی قانع کننده برای پاک کردن شک و تردید در مورد توانایی تیمش برای رسیدن به فینال جام جهانی
11. Make light pencil lines so that they will erase easily.
[ترجمه ] خط های کم رنگی را با مداد رنگی بکشید تا به راحتی توانست اون رو پاک کرد .
[ترجمه ترگمان]خطوط مداد رنگی درست کنید تا آن ها به راحتی پاک شوند
[ترجمه گوگل]خطوط مداد نور را به طوری که راحت پاک کنند
12. The gang had to erase Jack before he informed on them.
[ترجمه ترگمان]گروه باید \"جک\" رو قبل از اینکه بهشون خبر بده پاک کنه
[ترجمه گوگل]این باند مجبور شد جک را قبل از اطلاع از آنها پاک کند
13. He couldn't erase the tragic scene from his memory.
[ترجمه ترگمان]نمی توانست صحنه غم انگیزی را از حافظه اش پاک کند
[ترجمه گوگل]او نمیتوانست صحنه تراژیک را از حافظه اش پاک کند
14. He couldn't erase the image from his mind.
[ترجمه ترگمان]نمی توانست تصویر را از ذهنش پاک کند
[ترجمه گوگل]او نمیتوانست تصویر را از ذهنش پاک کند
15. It's in pencil so you can just erase anything that's wrong.
[ترجمه ترگمان]با مداد نوشته که میتونی هر چیزی رو که اشتباه باشه پاک کنی
[ترجمه گوگل]این در مداد است، بنابراین شما فقط می توانید هر چیزی که اشتباه است پاک کنید