کلمه جو
صفحه اصلی

explorer


معنی : جستجوگر، مکتشف، سیاح، پیگرد
معانی دیگر : جهانگرد، اکتشاف کننده، یابگر، جهان پژوه، کاشف

انگلیسی به فارسی

گردشگر، جست‌وجوگر، کشف‌کننده


اکسپلورر، جستجوگر، مکتشف، سیاح، پیگرد


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: one that explores, esp. an unfamiliar geographic region.
مشابه: pioneer

(2) تعریف: an implement or instrument used to explore a wound, diseased tooth, or the like.

(3) تعریف: (cap.) any of a series of U.S. research satellites.

• researcher, investigator; one who travels to unknown regions; program for file management in the windows operating system (computers)
an explorer is someone who travels to places about which very little is known, in order to discover what is there.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] پوینده
[کامپیوتر] جستجو گر . - جستجوگر - بخشی از ویندوز که برای جستجوی دایرکتوریها، فایلها، و فهرست به کار می رود .این برنامه در نسخه های اولیه ویندوز، به مدیر فایل (File Manger) مربوط است .

مترادف و متضاد

trailblazer


Synonyms: adventurer, experimenter, inquisitive person, pathfinder, pilgrim, pioneer, searcher, seeker, traveler


جستجوگر (اسم)
explorer

مکتشف (اسم)
explorer

سیاح (اسم)
traveler, explorer, tourist, globe trotter, tripper, visitor

پیگرد (اسم)
pursuit, prosecutor, explorer

جملات نمونه

Christopher Colombus was a great explorer.

کریستف کلمب جهان‌پژوه بزرگی بود.


1. christopher colombus was a great explorer
کریستف کلمب جهان پژوه بزرگی بود.

2. The explorer was killed by barbaric people.
[ترجمه ترگمان]کاوشگر توسط مردم بربر به قتل رسید
[ترجمه گوگل]اکسپلورر توسط مردم وحشی کشته شد

3. Some prevision warned the explorer of trouble.
[ترجمه ترگمان]بعضی از prevision به کاشف دردسر هشدار دادند
[ترجمه گوگل]بعضی از پیشنهادها اکتشاف مشکل را هشدار دادند

4. The explorer slept that night on the lip of a dead volcano.
[ترجمه ]
[ترجمه ترگمان]کاشف آن شب روی لبه آتشفشان مرده خوابید
[ترجمه گوگل]اکسپلورر آن شب در لبه یک آتشفشان مرده خوابید

5. The explorer related his adventures.
[ترجمه ترگمان]کاشف به ماجراهای خود پایان داد
[ترجمه گوگل]کاشف ماجراهای خود را پیگیری کرد

6. Magellan was a famous sixteenth-century explorer.
[ترجمه ترگمان]ماژلان کاشف مشهور قرن شانزدهم بود
[ترجمه گوگل]ماژلان یک کاوشگر مشهور قرن شانزدهم بود

7. The 45 year-old explorer has been preparing for his latest expedition to the Arctic.
[ترجمه ترگمان]کاشف ۴۵ ساله برای آخرین سفر خود به قطب شمال آماده شده است
[ترجمه گوگل]کاوشگر 45 ساله برای آخرین سفر خود به قطب شمال آماده کرده است

8. He is a brave explorer.
[ترجمه Mani] او یک کاوش گر شجاع است
[ترجمه ترگمان]کاشف شجاع است
[ترجمه گوگل]او یک کاوش شجاع است

9. With the Explorer pass, you can get on and off the bus as you please .
[ترجمه ترگمان]با سطح عملکرد ماشین شما می توانید هر طور میل دارید از اتوبوس پیاده شوید
[ترجمه گوگل]با عبور اکسپلورر، می توانید به اتوبوس و اتوبوس بروید

10. A series of lucky accidents led the explorer to his discovery.
[ترجمه ترگمان]یک سلسله از حوادث تصادف باعث شد کاشف به عمل آید
[ترجمه گوگل]یک سری از حوادث خوش شانس منجر به کاوشگر به کشف او شد

11. The explorer was ever awake for the dangers that surrounded him.
[ترجمه ترگمان]کاشف به خاطر خطراتی که او را احاطه کرده بود بیدار شد
[ترجمه گوگل]اکسپلورر برای خطراتی که او را احاطه کرده بود بیدار شد

12. His father is an Arctic explorer.
[ترجمه ترگمان]پدرش کاشف قطب شمال است
[ترجمه گوگل]پدرش یک کاوشگر قطب شمال است

13. The explorer spun many fantastic tales about his adventures in the primeval forests.
[ترجمه ترگمان]کاشف داستان های عجیب بسیاری در مورد ماجراهای خود در جنگل های بکر چرخاند
[ترجمه گوگل]اکسپرس بسیاری از داستان های فوق العاده در مورد ماجراهای خود را در جنگل های اولیایی سرازیر کرد

14. Internet Explorer is also on the desktop of every iMac, and Apple running MacOS
[ترجمه ترگمان]اینترنت اکسپلورر نیز روی رومیزی هر iMac و اپل اجرا می شود
[ترجمه گوگل]اینترنت اکسپلورر نیز روی دسکتاپ هر iMac و اپل MacOS اجرا می شود

پیشنهاد کاربران

محقق، کاشف

EXPLORER=اکتشاف گر

مخالف کلمه ی explorer

Explorer :کاوشگر

جستجو گر
اگه دوست داشتید لایک کنید 🌌

جوینده
ماجراجو
پوینده
کاشف
کاوشگر

جهانگرد سیاح


کلمات دیگر: