معنی : ریزش، مد، گداز، سیل، اسهال، سیلان، شار، گداختگی، تغییرات پی درپی، خون ریزش، جاری شدن، اب کردن، گداختن
معانی دیگر : تغییر دایمی، دگرگونی پایا، بی ثباتی، ناپایایی، ناپایداری، (فیزیک) میزان شار، جریان، روندگی، روانی، روگری، شاری، شارندگی، میزان جریان آب (مثلا در لوله یا از سد)، آبریز، آبریزش، آبدهی، (پزشکی - تخلیه ی بیش از حد مواد آبکی بدن به ویژه از راه مقعد) شکم روش، خون روش، آبروش، (ذوب فلزات و جوشکاری) گدازآور، آمیزانگیز (مانند بوراکس یا روزین)، شار کردن، به صورت سیال درآوردن، روگر کردن، آبگونه کردن یا شدن، (فلزکاری - از طریق ذوب کردن به هم جوش دادن) گدازجوش کردن، سرعت جریان