1. flatten out
1- پهن کردن یا شدن،تخت کردن یا شدن 2- (هواپیمایی) موازی با زمین پرواز کردن (level off هم می گویند)
2. The cookies will flatten slightly while cooking.
[ترجمه ترگمان]در هنگام پخت، کوکی به آرامی پهن و صاف می شود
[ترجمه گوگل]کوکی ها در حالی که پخت و پز کمی صاف است
3. Flatten the dough with a press of the hand.
[ترجمه ترگمان]و پول را با فشاری از دستش بیرون آورد
[ترجمه گوگل]خمیر را با فشار دادن دست با هم هموار کنید
4. Use a rolling pin to flatten the dough.
[ترجمه ترگمان]از یک پین rolling برای صاف کردن خمیر استفاده کنید
[ترجمه گوگل]از خمیر نورد برای خمیر استفاده کنید
5. The wrinkled silk will flatten out again if you iron it.
[ترجمه ترگمان]اگر آهن آن را اتو کنی، ابریشم چروکیده دوباره بیرون خواهد جست
[ترجمه گوگل]ابریشم چروکیده اگر دوباره آن را تمیز کنید، دوباره صاف می شود
6. Roll the dough into balls and flatten slightly.
[ترجمه ترگمان]خمیر را به توپ بریزید و کمی صاف کنید
[ترجمه گوگل]خمیر را به توپ بریزید و کمی کمی صاف کنید
7. Peel off the blackened skin, flatten the pepper out and trim it into edible pieces.
[ترجمه ترگمان]پوست سیاه شده را از بین ببرید، فلفل را صاف کنید و آن را به قطعات خوراکی تبدیل کنید
[ترجمه گوگل]پوست پوست سیاه پوست را پوست کنده، فلفل را صاف کنید و آن را به قطعات خوراکی تقسیم کنید
8. Use your fingertips to gently flatten the pastry.
[ترجمه ترگمان]از انگشتان خود برای صاف کردن آرام کردن شیرینی استفاده کنید
[ترجمه گوگل]با استفاده از انگشتان دست خود را به آرامی صاف کردن شیرینی
9. The hills flatten out here, and the ground is almost level.
[ترجمه ترگمان]تپه ها اینجا مسطح می شود و زمین تقریبا مسطح است
[ترجمه گوگل]تپه ها از اینجا پراکنده اند و زمین تقریبا سطح دارد
10. You'd better flatten in the main ropes.
[ترجمه ترگمان]بهتر است با طناب اصلی آن را باز کنی
[ترجمه گوگل]شما بهتر است در طناب اصلی مسطح کنید
11. Flatten the surface of the grass with a roller.
[ترجمه ترگمان]سطح چمن را با یک roller تمیز کنید
[ترجمه گوگل]سطح چمن را با یک غلتک مسطح کنید
12. I'll flatten you if you do that again!
[ترجمه ترگمان]اگه این کار رو دوباره انجام بدی، I می کنم
[ترجمه گوگل]اگر شما این کار را دوباره انجام دهید، من شما را صاف می کنم
13. Export growth has started to flatten out.
[ترجمه ترگمان]رشد صادرات شروع به پهن شدن کرده است
[ترجمه گوگل]رشد صادرات شروع به صاف کردن کرده است
14. The biscuits will flatten out as they cook.
[ترجمه ترگمان]وقتی آشپز غذا درست می کند، بیسکویت ها تمام خواهند شد
[ترجمه گوگل]بیسکویت آنها را طبخ می کند
15. Flatten the pastry into a thin disc with your hands.
[ترجمه ترگمان]شیرینی را به یک دیسک نازک با دستات ببر
[ترجمه گوگل]شیرینی را با دستان خود به یک دیسک نازک برسانید