کلمه جو
صفحه اصلی

namibia


کشور نامیبی، کشور نامیبیا (در جنوب افریقا- پایتخت: 824292 - windhoek کیلو متر مربع)

انگلیسی به فارسی

نامیبیا


کشور نامیبی، کشور نامیبیا (در جنوب آفریقا- پایتخت: 824292 - Windhoek کیلو متر مربع)


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: Namibian (adj.), Namibian (n.)
• : تعریف: an African country on the Atlantic coast between South Africa and Angola; formerly South-West Africa.

• country in southwestern africa
the republic of namibia, formerly known as south west africa, is a country in southern africa. it was a german colony from 1884 until the first world war, when it came under south african rule through a league of nations mandate. in 1966 the united nations revoked the mandate and recognized the country of namibia, but south africa refused to relinquish control. in 1966 swapo (south west african people's organization), led by sam nujoma, began an insurrection against south african rule. in 1990 namibia achieved independence, with sam nujoma as the first president. hage geingob was appointed prime minister. namibia is a member of the organization of african unity and the commonwealth. it exports diamonds and uranium.

جملات نمونه

1. Namibia became a full member of the UN at independence.
[ترجمه ترگمان]نامیبیا در زمان استقلال به عضویت کامل سازمان ملل درآمد
[ترجمه گوگل]نامیبیا به عنوان عضو کامل سازمان ملل در استقلال تبدیل شد

2. Much of Namibia is arid country and only fit for raising goats.
[ترجمه ترگمان]بیشتر نامیبیا یک کشور خشک است و تنها برای بالا بردن بزها مناسب است
[ترجمه گوگل]بیشتر نامیبیا کشور خشک و مناسب برای بالا بردن بز است

3. In 1990, when Namibia at last gained independence from South Africa, it was one of the first countries in the world to write protection of the environment into its constitution.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۹۰، هنگامی که نامیبیا در آخرین بار از آفریقای جنوبی استقلال گرفت، یکی از اولین کشورهایی بود که در جهان حمایت از محیط زیست را به قانون اساسی خود اختصاص داد
[ترجمه گوگل]در سال 1990، زمانی که نامیبیا در نهایت استقلال خود را از آفریقای جنوبی به دست آورد، یکی از اولین کشورهای جهان بود که محافظت از محیط زیست را در قانون اساسی خود قرار داد

4. Namibia has scrupulously upheld political pluralism.
[ترجمه ترگمان]نامبیا به درستی کثرت گرایی سیاسی را تایید کرده است
[ترجمه گوگل]نامیبیا به طرز محکمی از پلورالیسم سیاسی حمایت کرده است

5. Even in normally calm places like Namibia, antipathy is stirring. Workers on Chinese building sites in Windhoek, the capital, are said to get a "raw deal".
[ترجمه ترگمان]حتی در مناطق معمولی مانند نامیبیا، نفرت در حال حرکت است کارگران در سایت ساختمان سازی چینی در ویندهوک، پایتخت این کشور، گفته می شود که یک \"معامله خام\" می گیرند
[ترجمه گوگل]حتی در مکان های معمول آرام مانند نامیبیا، نگرانی های عصبی هم تکان می خورد گفته می شود که کارگران ساختمان های چینی در ویندوخ، پایتخت، یک قرارداد خام را دریافت می کنند

6. TransNamib, the parastatal railway company of Namibia imported locomotives and rolling stock China.
[ترجمه ترگمان]TransNamib، شرکت راه آهن parastatal نامیبیا لوکوموتیو و چین را وارد کرد
[ترجمه گوگل]TransNamib، شرکت راه آهن متعلق به نامیبیا، لوکوموتیوها و نوردان چین را وارد کرده است

7. On August 2 20 Namibian Prime Minister Nahas Angula met with visiting Chinese Vice Foreign Minister Zhai Jun in Windhoek, the capital of Namibia.
[ترجمه ترگمان]در روز ۲ اوت، Nahas Angula، نخست وزیر نامیبیا، با Zhai جون، معاون وزیر خارجه چین در ویندهوک، پایتخت نامیبیا، دیدار کرد
[ترجمه گوگل]در 20 آگوست 20 ناهاس انگولا، نخست وزیر نامیبیا، با دیدار وزیر خارجه چین در ژجی جون در ویندوخ، پایتخت نامیبیا دیدار کرد

8. A member of a pastoral people of Namibia and South Africa.
[ترجمه ترگمان]یکی از افراد a نامیبیا و آفریقای جنوبی
[ترجمه گوگل]یکی از اعضای یک خوک پروری نامیبیا و آفریقای جنوبی

9. But three African countries were rated higher: Benin, Namibia and Mauritius.
[ترجمه ترگمان]اما سه کشور آفریقایی در درجه بالاتر رده بندی شدند: بنین، نامیبیا و موریس
[ترجمه گوگل]اما سه کشور آفریقایی دارای رتبه بالاتر بودند: بنین، نامیبیا و موریس

10. We have shipped to Namibia and the Gambia in the past.
[ترجمه ترگمان]ما در گذشته به نامیبیا و گامبیا سفر کرده ایم
[ترجمه گوگل]ما در گذشته به نامیبیا و گامبیا منتقل شده ایم

11. It is bordered to the north by Namibia, Botswana and Zimbabwe, to the east by Mozambique and Swaziland and encircles the kingdom of Lesotho.
[ترجمه ترگمان]این کشور با نامیبیا، بوتسوانا، زیمبابوه، از شرق با موزامبیک و سوازیلند هم مرز است و پادشاهی لسوتو را احاطه کرده است
[ترجمه گوگل]این منطقه به شمال با نامیبیا، بوتسوانا و زیمبابوه، به شرق توسط موزامبیک و سوازیلند و پادشاهی لسوتو محاصره شده است

12. Warthog Pie, Namibia. Tastes like lean pork.
[ترجمه ترگمان] \"کیک پای\"، \"دیمن\" مزه گوشت خوک لاغر میده
[ترجمه گوگل]جاروبرقی، نامیبیا خوشمزه مثل خوک لاغر

13. My only regret is that steam locomotives in Namibia puffed their last in 1960, replaced by diesel-electric engines.
[ترجمه ترگمان]تنها افسوس من این است که لوکوموتیو بخار در نامیبیا در سال ۱۹۶۰ آخرین آن ها را در سال ۱۹۶۰ به باد داد و با موتورهای دیزل - برقی جایگزین شد
[ترجمه گوگل]تنها متاسفم این است که لکوموتیو های بخار در نامیبیا آخرین آنها را در سال 1960 پاشیدند و جایگزین موتورهای دیزلی شدند

14. In earlier times in Namibia, the Damara people are believed to have been hunter-gatherers, thereafter dominated by and working for the Nama and the Herero.
[ترجمه ترگمان]در زمان های گذشته در نامیبیا، مردم Damara به عنوان شکارچی - gatherers، پس از آن تحت تسلط و کار برای ناما و the بودند
[ترجمه گوگل]اعتقاد بر این است که در زمانهای پیشین در نامیبیا، افرادی از مردم داماد، شکارچیان جمع شده بودند و پس از آن تحت سلطه و کار برای نوما و هررو قرار گرفتند

15. Namibia has a population density of just 4 5 people per square mile, the third lowest.
[ترجمه ترگمان]نامیبیا دارای تراکم جمعیتی تنها ۵ نفر در هر مایل مربع است، که در پایین ترین سطح قرار دارد
[ترجمه گوگل]نامیبیا تراکم جمعیت فقط 4/5 نفر در هر مایل مربع، سومین کمترین است


کلمات دیگر: