کلمه جو
صفحه اصلی

keep on


به کاری ادامه دادن

انگلیسی به فارسی

ادامه دادن


عیبجویی کردن، نق زدن


سماجت کردن، اصرار کردن


انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
• : تعریف: to continue to do something.

- Josie kept on dancing, even after the music stopped.
[ترجمه ترگمان] جوزی همچنان می رقصید، حتی بعد از اینکه موزیک قطع شد
[ترجمه گوگل] جوزی حتی بعد از اینکه موسیقی متوقف شد، به رقص ادامه داد

• continue, persist

مترادف و متضاد

Persist or continue


Persist in talking about a subject to the annoyance of the listener


Cause or allow to remain in an existing position


جملات نمونه

1. We'll keep on driving while there's still daylight.
[ترجمه A.A] مادامیکه هوا روشن باشه بازهم به رانندگی ادامه میدهیم
[ترجمه P.A] ما زمانی که هنوز نور وجود دارد به رانندگی ادامه خواهیم داد
[ترجمه Mgh] تاوقتی که هوا روشنه ما به رانندگی ادامه میدهیم
[ترجمه ترگمان]وقتی هنوز هوا روشنه ادامه میدیم
[ترجمه گوگل]ما در حال رانندگی در حالی که هنوز نور روز وجود دارد

2. No one is born a genius. Just keep on doing what you like and that itself is a talent.
[ترجمه Orannous] هیچکس نابغه زاده نمیشود ، تنها به کاری که علاقه داری ادامه بده که خودش یک استعداد است
[ترجمه P.A] هیچ کس به عنوان یک نابغه زاده نشده است. فقط به انجام دادن چیزی که تو دوست داری ادامه بده و آن خودش یک استعداد است
[ترجمه ترگمان]هیچ کس نابغه به دنیا نیامده فقط به کاری که دوست داری ادامه بده و این خودش یک استعداد است
[ترجمه گوگل]هیچکسی نبوغ نیست فقط در حال انجام آنچه که دوست دارید و خودتان استعداد است

3. Turn left at the corner and keep on as far as the church.
[ترجمه ترگمان]همین جا بپیچ به راست و تا کلیسا ادامه بده
[ترجمه گوگل]در گوشه سمت چپ را به سمت چپ بکشید و تا آنجا که کلیسا ادامه دارد

4. You've constantly got to keep on at people about that.
[ترجمه ترگمان]تو همیشه باید به مردم در این مورد ادامه بدی
[ترجمه گوگل]شما دائما در این مورد در مورد مردم نگه دارید

5. Keep on going never give up.
[ترجمه مائده] ادامه بده هرگز تسلیم نشو
[ترجمه ترگمان] ادامه بده، هیچوقت تسلیم نشو
[ترجمه گوگل]ادامه ندهید هرگز فراموش نکنید

6. Don't keep on at him about his handwriting or he'll get a complex.
[ترجمه ترگمان]درباره خطش به او نگاه نکن، یا این که پیچیده شده
[ترجمه گوگل]در مورد دست خط خود را در مورد او نگه ندهید یا او پیچیده می شود

7. Keep on your side of the bed!
[ترجمه ترگمان]برو کنار تخت!
[ترجمه گوگل]در کنار تخت خواب خود نگه دارید

8. I won't keep on waiting more than half a minute.
[ترجمه ترگمان]بیش از نیم دقیقه صبر نمی کنم
[ترجمه گوگل]من بیشتر از نیم دقیقه در انتظار نیستم

9. You need to keep on hammering away at achieving your goals.
[ترجمه ترگمان]باید به هدف خود ادامه دهید تا به اهداف خود برسید
[ترجمه گوگل]شما نیاز دارید که در دستیابی به اهداف خود چک کنید

10. If we keep on our way for another hour, we should reach the village.
[ترجمه ترگمان]اگر برای یک ساعت دیگر به راه خود ادامه دهیم، باید به دهکده برسیم
[ترجمه گوگل]اگر برای یک ساعت دیگر به راه خود ادامه دهیم، باید به روستا برسیم

11. I will mend the lamp just don't keep on at me about it!
[ترجمه ترگمان]من چراغ را درست می کنم، فقط در این مورد به من نگاه نکن!
[ترجمه گوگل]من لامپ را اصلاح میکنم فقط در مورد آن نگه ندارم!

12. Keep on past the church; the stadium is about half a mile further on.
[ترجمه ترگمان]از کلیسا گذشت؛ استادیوم حدود نیم مایل جلوتر است
[ترجمه گوگل]گذشته از کلیسا نگه دارید استادیوم حدود نیم مایلی است

13. Let us keep on with our work.
[ترجمه ترگمان] بذار کارمون رو ادامه بدیم
[ترجمه گوگل]اجازه دهید با کار ما ادامه دهیم

14. Don't keep on at the children about this incident.
[ترجمه ترگمان]در مورد این حادثه به کودکان نگاه نکنید
[ترجمه گوگل]در مورد این حادثه اطفال را حفظ نکنید

15. A policeman has to keep on his toes all the time he's on duty.
[ترجمه ترگمان]پلیس باید تمام مدتی که مشغول انجام وظیفه است، روی پنجه پا بایستد
[ترجمه گوگل]یک پلیس باید تمام وقت خود را به کار خود برساند

پیشنهاد کاربران

ادامه بده .

Keep on doing sth
تکرار کاری ( معمولا اذیت کننده ) به دفعات .
Jack is very annoying . he keeps on taking my pens.

به سختی و علی رغم آزاردهندگی کاری را ادامه دادن

ادامه دادن
she kept on reading that book
او به خواندن آن کتاب ادامه داد⏸

Keep on ادامه دادن را معنی می دهد . کاری یا چیزی شروع و پایان ان تقریبا مشخص است ادامه تا انتها و یا پایان . از زمان حال تا اینده بیشتر بیان می شود در کتاب ها بیشتر این لغات مربوط به انسان ها بکار برده شده است در جمله فاعل دارد . بندرت جمله فاعل ندارد یا نداشت . . . . . اما continue. معنی ادامه داشتن را میدهد زمان زیاد مشخص نیست از شروع تا پایان . . برای انسان ها کمتر کاربرد دارد . مفهوم لغات صفت ان بیشتر معنی می دهد ادامه دار ممتد مداوم تدوام . . . . . . . لازم به تذکر 4 لغات در انگلیسی. معنی جداگانه دارند مترداف Continue هستند

جون کندن

1. continue to do something
◀️ "he kept on moving"
Similar :
continue / go on / carry on

2. continue to employ someone
◀️
"we will keep all of them on and set out to surround them with more experienced players

◀️
How are you ?
Full of energy
so you got a lot of energy huh that's nice I hope you keep on having full of energy

ادامه دادن کاری


کلمات دیگر: