کلمه جو
صفحه اصلی

machiavellian


وابسته به ماکیاولی و اندیشه های او، وابسته به عقاید سیاسی ' ماکیاولی '

انگلیسی به فارسی

ماکیاولی، وابسته به عقاید سیاسی ' ماکیاولی'


وابسته به عقاید سیاسی ' ماکیاولی'


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
(1) تعریف: of, concerning, or resembling Machiavelli or his works.

(2) تعریف: of, concerning, or befitting the doctrines expressed in Machiavelli's The Prince, in which moral considerations are subordinated to the holding and exercising of political power.
اسم ( noun )
مشتقات: Machiavellianism (n.)
• : تعریف: one who advocates or follows the doctrines of Machiavelli.

• one who adheres to the principles developed by machiavelli (particularly in regards to political manipulation and deception)
of or pertaining to machiavelli; of or pertaining to the political methods recommended by machiavelli; scheming, deceptive, manipulative
machiavellian behaviour is behaviour in which someone tries to get what they want by deceiving and cheating people in clever ways; a literary word.

مترادف و متضاد

scheming


Synonyms: artful, astute, calculating, conniving, contriving, crafty, cunning, deceitful, devious, expedient, opportunist, plotting, shrewd, sly, underhanded, unscrupulous, wily


جملات نمونه

1. The role produces masters of realpolitik, Machiavellian in the original sense of the word.
[ترجمه ترگمان]این نقش در مفهوم اصلی کلمه realpolitik، ماکیاولی و ماکیاولی را تولید می کند
[ترجمه گوگل]این نقش اساتید واقعی realpolitik، ماکیاولی را به معنای اصلی کلمه می سازد

2. They can resort to Byzantine, even Machiavellian manipulations.
[ترجمه ترگمان]آن ها می توانند حتی از روش ماکیاولی پیروی کنند
[ترجمه گوگل]آنها می توانند به بیزانس و حتی دستکاری های ماکیاولی دست یابند

3. A Machiavellian plot was suspected.
[ترجمه ترگمان]یک توطئه ماکیاولی مظنون بود
[ترجمه گوگل]یک طرح ماکیاولایی مشکوک بود

4. He has very long-term views, Machiavellian almost.
[ترجمه ترگمان]وی عقیده داشت که وی دارای دیدگاه های بسیار بلند مدت، ماکیاولی است
[ترجمه گوگل]او دیدگاه های بسیار طولانی دارد، تقریبا ماکیاولی

5. We need to ask whether the interest in Machiavellian behaviour is detracting from the positive side of political activity.
[ترجمه ترگمان]ما باید بپرسیم که آیا منافع در رفتار ماکیاولی از جنبه مثبت فعالیت های سیاسی کم شده است یا خیر
[ترجمه گوگل]ما باید بپرسیم که آیا علاقه به رفتار ماکیاولی از طرف مثبت فعالیت سیاسی متضاد است یا خیر

6. Machiavellian and manipulative, the Lords are often maligned.
[ترجمه ترگمان]مجلس اعیان اغلب مورد انتقاد قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]مسیحیان و دستکاری، لرد اغلب بدبختی می کنند

7. That is financial engineering at its most Machiavellian.
[ترجمه ترگمان]این روش مهندسی مالی در تمام دوران ماکیاولی است
[ترجمه گوگل]این مهندسی مالی در اکثریت ماکیاولی است

8. This one is called The Suit: a Machiavellian Guide to Men's Fashion.
[ترجمه ترگمان]این یکی \"Suit\" نامیده می شود: یک راهنمای ماکیاولی برای مد مردان
[ترجمه گوگل]این یکی به نام Suit: یک راهنمای ماکیاولی برای مد مردان است

9. Asked if Hollywood was as Machiavellian as the world of politics, Clooney said: "The business can be that way, there's a certain cut-throat element.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که از او پرسیده شد که آیا هالیوود به همان اندازه که در دنیای سیاست به پایان می رسد، ماکیاولی است، گفت: \" این کار می تواند به این طریق باشد، یک عامل بریدن مشخص وجود دارد
[ترجمه گوگل]کلونی می گوید: اگر کسب و کار هالیوود به عنوان دنیای سیاست به عنوان 'ماکیاولی' باشد، گفت: 'کسب و کار می تواند این باشد، یک عنصر مشخص برش گلو وجود دارد

10. The board's Machiavellian manoeuvres had given him little choice but to quit.
[ترجمه ترگمان]The Machiavellian بود که به او حق انتخاب کمی داده بود
[ترجمه گوگل]مانورهای ماکیاولی در هیئت مدیره او انتخاب کمی داشت اما ترک آن

11. The model of Machiavellian virtu is the Renaissance statesman, Cesare Borgia in general, Cesare Borgia.
[ترجمه ترگمان]سزار بورژیا، مدل ماکیاولی، یک سیاست مدار رنسانس، سزار بورژیا، و سزار بورژیا بود
[ترجمه گوگل]مدل کریسمس ماکیاولین رمانتیک رنسانس است، Cesare Borgia به طور کلی، Cesare Borgia

12. Christie and Geis also sought to find out why people differ on the Machiavellian scale.
[ترجمه ترگمان]کریستی و geis نیز به دنبال کشف این موضوع بودند که چرا مردم در مقیاس ماکیاولی تفاوت دارند
[ترجمه گوگل]کریستی و گیز نیز به دنبال یافتن دلیل اینکه مردم در مقیاس ماکیاولی تفاوت دارند

13. At least men like that had been up-front about what they wanted, they hadn't schemed and plotted with machiavellian determination.
[ترجمه ترگمان]حداقل مردانی مثل این در مورد آنچه می خواستند پیش امده بودند، نقشه نکشیده بودند و با عزمی راسخ نقشه کشیده بودند
[ترجمه گوگل]حداقل مردان آن را دوست داشتند، در مورد چیزی که آنها می خواستند، پیشقدم شده بودند و با عزم ماتاوییل طرح نداشتند

14. A report in the Wall Street Journal last year claimed that Facebook executives attempted to "massage" the film's script to make Zuckerberg look less of a Machiavellian oddball.
[ترجمه ترگمان]یک گزارش در ژورنال وال استریت در سال گذشته ادعا کرد که مدیران فیس بوک تلاش کرده اند تا اسکریپت این فیلم را \"ماساژ\" کنند تا به نظر Zuckerberg از اثر ماکیاولی کم تر به نظر برسد
[ترجمه گوگل]یک گزارش در وال استریت ژورنال سال گذشته ادعا کرد که مدیران فیس بوک سعی کردند 'اسکریپت فیلم' را ماساژ دهند تا زوکربرگ کمتر از یک عجیب و غریب ماکیاولی استفاده کند

پیشنهاد کاربران

فرد باهوش اما دروغگویی که از روش هایی برای تسلط و پیروزی بر مردم استفاده می کند - موذی - حیله گر - دغل کار - شیاد

حیله گرانه

معنی واژه: غیراخلاقی، هر عمل غیر اخلاقی برای پیشبرد اهداف
ریشه واژه: این واژه از اسم "نیکولو ماکیاولی" فیلسوف ایتالیایی قرن 14 گرفته شده است. ماکیاولی معتقدبود، حاکم اگر بخواهد باقی بماند و موفق باشد نباید از شرارت و اعمال خشونت آمیز بترسد. زیرا بدون شرارت، حفظ دولت ممکن نیست. حکومت برای نیل به قدرت و بقای مجاز است به هر عملی از قبیل کشتار، خیانت، ترور، تقلب و . . . دست بزند و هرگونه شیوه ای حتی منافی اخلاق و شرف و عدالت را برای رسیدن به هدفش روا می دارد.


کلمات دیگر: