کلمه جو
صفحه اصلی

keep off


دور نگهداشتن، حفظ کردن از

انگلیسی به فارسی

وارد بحث نشدن


دست نزدن


خاموش باش


انگلیسی به انگلیسی

• keep a distance from -, stay away from -

مترادف و متضاد

Not talk about


Not touch something


جملات نمونه

1. They asked the spectators to keep off.
[ترجمه جعفری] آنها از تماشاگران خواستند که از این کار دست بکشند
[ترجمه ترگمان]آن ها از تماشاگران خواستند که به راه خود ادامه دهند
[ترجمه گوگل]آنها از تماشاگران خواسته اند تا از این کار جلوگیری کنند

2. How can I persuade you to keep off alcohol?
[ترجمه Arezoo] چگونه میتوانم متقاعدت کنم که دست از مصرف الکل بکشی؟
[ترجمه ترگمان]چطور میتونم راضیت کنم که الکل رو دور نگه داری؟
[ترجمه گوگل]چگونه می توانم شما را متقاعد کنم که از الکل جلوگیری شود؟

3. The explorers made a camp fire to keep off wild animals.
[ترجمه ترگمان]این سیاحان برای دور نگهداشتن حیوانات وحشی، آتشی برپا کرده بودند
[ترجمه گوگل]مهاجمان آتش زدند تا حیوانات وحشی را نگه دارند

4. We'd better keep off the sensitive topic.
[ترجمه ترگمان]بهتر است موضوع حساس را کنار بگذاریم
[ترجمه گوگل]ما بهتر از این موضوع حساس هستیم

5. Keep off the subject of politics.
[ترجمه سبایوسفی] اجتناب از بحث سیاسی
[ترجمه ترگمان]موضوع سیاست را کنار بگذارید
[ترجمه گوگل]موضوع سیاسی را حفظ کنید

6. I'm trying to keep off fatty foods.
[ترجمه ترگمان]من دارم سعی می کنم غذاهای چرب رو دور نگه دارم
[ترجمه گوگل]من سعی می کنم از غذاهای چرب جلوگیری کنم

7. They lit a fire to keep off wild animals.
[ترجمه ترگمان]آن ها آتشی روشن کردند که حیوانات وحشی را از خود دور نگه دارند
[ترجمه گوگل]آنها برای جلوگیری از حیوانات وحشی آتش زدند

8. The doctor told me to keep off fatty foods.
[ترجمه ترگمان]دکتر به من گفت که غذاهای چرب را دور نگه دارم
[ترجمه گوگل]دکتر به من گفت که غذاهای چرب را نگه دارد

9. The doctor asked her to keep off school for a few days.
[ترجمه ترگمان]دکتر از او خواست تا چند روز مدرسه را ترک کند
[ترجمه گوگل]دکتر از او خواست تا مدرسه را برای چند روز نگه دارد

10. The notice said 'Private Property, Keep Off.
[ترجمه Sina] اعلامیه ( تابلو ) اعلام میدارد که اینجا املاک خصوصی هست ، نزدیک نشوید ( نرفتن به جایی )
[ترجمه ترگمان]این اعلامیه گفت که مالکیت خصوصی ادامه دارد
[ترجمه گوگل]در این اطلاعیه آمده است: 'املاک خصوصی، نگهداری می شود '

11. Please keep off politics while my father's here.
[ترجمه ترگمان]لطفا وقتی پدرم اینجاست از سیاست دور شو
[ترجمه گوگل]لطفا در حالی که پدر من اینجا است، سیاست را حفظ کنید

12. I hope that the rain will keep off until after the game.
[ترجمه ترگمان]امیدوارم بارون تا بعد از بازی ادامه پیدا کنه
[ترجمه گوگل]امیدوارم باران پس از بازی نگه داشته شود

13. I managed to stick to the diet and keep off sweet foods.
[ترجمه ترگمان]من توانستم به رژیم غذایی بچسبند و غذاهای شیرین را دور نگه دارم
[ترجمه گوگل]من توانستم به رژیم غذایی ادامه دهم و غذاهای شیرین را حفظ کنم

14. I suggest that you keep off political issue in negotiations with them.
[ترجمه ترگمان]من پیشنهاد می کنم که شما مساله سیاسی را در مذاکرات با آن ها حفظ کنید
[ترجمه گوگل]من پیشنهاد می کنم که در مذاکرات با آنها از موضوع سیاسی جلوگیری کنید

پیشنهاد کاربران

وار نشدن به. . .

بازداشتن

جداکردن

نگه داشتن

از بین نبردن ، پایمال نکردن


To not stand on

دوری کردن ( از لمس کردن یا راه رفتن بر روی محیطی )

خلاص کردن

وارد جایی نشدن

وارد نشدن

فاصله رو حفظ کن

خودداری کردن

keep/ ( get ) off someone's back دست از سر کسی برداشتن ( از لحاظ انتقادی )
Why don't you keep off my back! I'm doing my best

دور نگه داشتن، دوری کردن، حفظ کردن از، کنار گذاشتن ( استفاده و مصرف نکردن )

به معنای پرهیز کردن

پرهیز کردن از

به معنای : 👈وارد . . . . نشدن
مثال : Keep off the grass
یا به معنای:👈 خوب نگه داشتن هم می تواند باشد

مراقبت کردن

وارد نشدن
و
نگهداری کردن

avoid


کلمات دیگر: