کلمه جو
صفحه اصلی

labour party


حزب کارگر

انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a political party in Great Britain that supports the interests of labor and advocates social reforms.

• the labour party is the main left-of-centre party in the united kingdom. it has a long association with the trade unions. it believes in social justice within a market economy, properly funded public services and a measure of constitutional reform.

جملات نمونه

1. She was a lifelong member of the Labour party.
[ترجمه ترگمان]او یکی از اعضای مادام العمر حزب کارگر بود
[ترجمه گوگل]او یک عضو مادام العمر حزب کارگر بود

2. The country is now being governed by the Labour Party.
[ترجمه ترگمان]این کشور اکنون توسط حزب کارگر اداره می شود
[ترجمه گوگل]کشور در حال حاضر توسط حزب کارگر اداره می شود

3. The Independent Labour Party was founded in Bradford on January 189
[ترجمه ترگمان]حزب مستقل کارگری در برادفورد در تاریخ ۱۸۹ ژانویه تاسیس شد
[ترجمه گوگل]حزب کار مستقل در روز 18 ژانویه در برادفورد تاسیس شد

4. The Labour Party retained its traditional stronghold in the north.
[ترجمه ترگمان]حزب کارگر دژ سنتی خود را در شمال حفظ کرد
[ترجمه گوگل]حزب کارگران قلعه سنتی خود را در شمال حفظ کرد

5. My father supported the Labour Party all his life.
[ترجمه ترگمان]پدرم تمام عمرش از حزب کارگر حمایت کرد
[ترجمه گوگل]پدرم از زندگی حزب کارگر حمایت کرد

6. Tawney formulated Labour Party education policy in 192
[ترجمه ترگمان]تدوین سیاست آموزشی حزب کارگر در ۱۹۲ کشور
[ترجمه گوگل]توویی سیاست های آموزشی حزب کارگر را در سال 192 فرموله کرد

7. When did you join the Labour party?
[ترجمه ترگمان]شما کی به حزب کارگر join؟
[ترجمه گوگل]کی شما به حزب کارگر پیوستید؟

8. She belongs to the Labour Party.
[ترجمه ترگمان]او به حزب کارگر تعلق دارد
[ترجمه گوگل]او متعلق به حزب کارگر است

9. I've been out canvassing for the Labour Party every evening this week.
[ترجمه ترگمان]من هر شب در این هفته برای حذب نیروی کار مبارزه می کنم
[ترجمه گوگل]من هر هفته این هفته برای حزب کارگر برگزیده ام

10. The Labour Party won the 2001 election by a huge majority.
[ترجمه ترگمان]حزب کارگر در انتخابات سال ۲۰۰۱ اکثریت بزرگی را به دست آورد
[ترجمه گوگل]حزب کارگر اکثریت قاطع انتخابات سال 2001 را به دست آورد

11. The Labour Party and the teaching unions condemned the idea.
[ترجمه ترگمان]حزب کارگر و اتحادیه های آموزشی این ایده را محکوم کردند
[ترجمه گوگل]حزب کارگر و اتحادیه های آموزشی این ایده را محکوم کردند

12. Her membership of the Labour Party has lapsed.
[ترجمه ترگمان]عضویت او در حزب کارگر منقضی شده است
[ترجمه گوگل]عضویت او در حزب کارگر از بین رفته است

13. She was greeted by a large crowd of Labour Party supporters.
[ترجمه ترگمان]او توسط گروهی از حامیان حزب کارگر مورد استقبال قرار گرفت
[ترجمه گوگل]او توسط یک جمعیت بزرگ طرفداران حزب کارگر خوش آمد گفت

14. The Labour party hired a concert hall for the election meeting.
[ترجمه ترگمان]حزب کارگر برای برگزاری انتخابات یک سالن کنسرت را استخدام کرد
[ترجمه گوگل]حزب کارخانه یک سالن کنسرت برای جلسه انتخابات را استخدام کرد

15. Voters have come back to a renascent Labour Party.
[ترجمه ترگمان]رای دهندگان به حزب کارگر renascent بازگشته اند
[ترجمه گوگل]رأی دهندگان به یک حزب کارگر بازنشسته بازگشته اند

پیشنهاد کاربران

حزب کارگر


کلمات دیگر: