کلمه جو
صفحه اصلی

naively


از روی سادگی

انگلیسی به انگلیسی

• in a naive manner, unsuspectingly, in manner which is not worldly-wise, gullibly; childishly, innocently, unsophisticated

جملات نمونه

1. You behaved too naively.
[ترجمه ترگمان]تو خیلی ساده رفتار کردی
[ترجمه گوگل]شما خیلی نایا رفتار کردید

2. I thought, naively, that this would be a nine-to-five job.
[ترجمه ترگمان]به سادگی فکر کردم که این باید ۹ تا کار باشه
[ترجمه گوگل]من فکر کردم، ساده لوحانه، این کار 9 تا 5 است

3. I had naively imagined that he was in love with me.
[ترجمه ترگمان]من به سادگی تصور می کردم که او عاشق من است
[ترجمه گوگل]من به طرز شایسته ای تصور کردم که او در عاشق من است

4. They naively assume things can only get better.
[ترجمه ترگمان]به سادگی فرض می کنند که همه چیز بهتر می شود
[ترجمه گوگل]آنها به ندرت فرض می کنند که همه چیز فقط می تواند بهتر شود

5. I, perhaps naively, believed he was telling the truth.
[ترجمه ترگمان]من، شاید به سادگی باور داشتم که او حقیقت را می گوید
[ترجمه گوگل]من، شاید ناعادلانه، معتقدم که او حقیقت را می گوید

6. I naively assumed that I would be paid for the work.
[ترجمه ترگمان]من ساده لوحانه فکر می کردم که من برای کار پول خواهم داد
[ترجمه گوگل]من به ندرت تصور می کردم که من برای این کار پرداخت می شود

7. However, the police chief naively suggested that hiring more policemen with higher wages would solve the problem.
[ترجمه ترگمان]با این حال، رئیس پلیس به سادگی پیشنهاد داد که استخدام ماموران پلیس بیشتر با دستمزدهای بالاتر مشکل را حل خواهد کرد
[ترجمه گوگل]با این حال، رییس پلیس به طرز ساده ای پیشنهاد کرد که استخدام نیروهای پلیس با دستمزد بالاتر، مشکل را حل کند

8. This is where, naively, we set out for a walk on a recent drizzly Sunday.
[ترجمه ترگمان]این همان جایی است که روز یکشنبه به طور ساده برای پیاده روی بیرون آمده ایم
[ترجمه گوگل]این جایی است که به ندرت، ما برای یک پیاده روی در یک روز یخ زده اخیر تنظیم کردیم

9. Most people naively imagine they will stop immediately when they jam on the brakes.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم به سادگی تصور می کنند که زمانی که بر روی ترمزها می نشستند، فورا متوقف خواهند شد
[ترجمه گوگل]اکثر مردم ناهار را تصور می کنند که بلافاصله پس از ترک ترمز ها متوقف خواهند شد

10. I'd naively thought they could mount some low-profile operation to catch Andy watching his own funeral.
[ترجمه ترگمان]من به سادگی فکر می کردم که آن ها می توانند برای گرفتن مراسم تدفین به (اندی)عمل کند
[ترجمه گوگل]من به طرز ساده ای فکر می کردم که می توانستند برخی از عملیات کم مشخصات را برای گرفتن اندی تماشای مراسم تشییع جنازه خود را

11. Naively one would first determine the maximum order id for the customer and then use this ID to retrieve the carrier and the entry date.
[ترجمه ترگمان]Naively اول باید حداکثر شناسه سفارش را برای مشتری تعیین کند و سپس از این شناسه برای بازیابی حامل و تاریخ ورودی استفاده کند
[ترجمه گوگل]ابتدا ابتدا باید حداکثر شناسه سفارش را برای مشتری تعیین کرده و سپس از این ID برای بازیابی حامل و تاریخ ورود استفاده کنید

12. He believed, naively, that she would leave him her money.
[ترجمه ترگمان]به سادگی باور کرد که پول او را خواهد گذاشت
[ترجمه گوگل]او باور نکردنی بود که پول او را ترک کند

13. Dinner was the tortoise — which I'd naively assumed had been offered as a pet — and a plate of giant armadillo meat.
[ترجمه ترگمان]شام لاک پشت بود که به سادگی فکر می کردم به عنوان یک حیوان خانگی و یک بشقاب گوشت giant به او پیشنهاد شده است
[ترجمه گوگل]شام لاک پشت بود - که من به طرز ساده ای تصور می کردم که به عنوان یک حیوان خانگی ارائه شده بود - و یک صفحه ای از گوشت قورباغه غول پیکر

14. When the worldwide economic meltdown started, I naively thought the subsequent tightening of credit lines would at least make identity theft less of a problem than before.
[ترجمه ترگمان]وقتی رکود اقتصادی جهانی آغاز شد، من به سادگی فکر کردم که تشدید بعدی خطوط اعتباری حداقل باعث سرقت هویت با مشکل تر از قبل خواهد شد
[ترجمه گوگل]زمانی که بحران اقتصادی جهانی آغاز شد، من به ندرت تصور می کردم که تثبیت مجدد خطوط اعتباری حداقل سرقت هویت را از یک مشکل کمتر از قبل داشته باشد

پیشنهاد کاربران

ساده لوحانه


کلمات دیگر: