کلمه جو
صفحه اصلی

ladies' man


man s'lady مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد (nam s"ydal) مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد

انگلیسی به فارسی

مردی که علاقه زیادی به معاشرت زنان دارد


مرد خانم


انگلیسی به انگلیسی

• man who pursues women, womanizer, man who frequently flirts with and dates different women

جملات نمونه

1. John was always a bit of a ladies' man.
[ترجمه ترگمان]جان همیشه یک کم از مردها خوشش می آمد
[ترجمه گوگل]جان همیشه یک زن خانم بود

2. Old Henry Claar-my grandfather-in-law-was a ladies' man.
[ترجمه ترگمان]- هنری Claar پیر - پدربزرگم یه مرد بود
[ترجمه گوگل]قدیمی هنری کلار - پدربزرگ من - مرد خانم بود

3. He is a ladies' man, causing Rosita to fall in love with him and even suggesting marriage with him.
[ترجمه ترگمان]او هم زن خانم ها است و باعث می شود روزیتا هم عاشقش بشود و حتی پیشنهاد ازدواج با او را هم بدهد
[ترجمه گوگل]او یک مرد خانم است و Rosita را دوست دارد و حتی پیشنهاد ازدواج با او را دارد

4. Mike thinks he's a ladies' man, but the girls laugh behind his back .
[ترجمه ترگمان]مایک فکر می کند که او یک مرداست، اما دخترها پشت سرش می خندند
[ترجمه گوگل]مایک فکر می کند او مرد خانم است، اما دختران پشت سر او خندیدند

5. He had quite a reputation as a ladies' man.
[ترجمه ترگمان]او به عنوان یک خانم محترم شهرت داشت
[ترجمه گوگل]او تا به حال یک شهرت به عنوان یک مرد خانم بود

6. The Tibetan guys were all laughing, calling me "Ladies' man. "
[ترجمه ترگمان]افراد تبتی همگی می خندیدند و مرا \"مرد Ladies\" می خواندند
[ترجمه گوگل]بچه های تبتی همه می خندیدند و من را 'مرد خانم' می خواندند '

7. A ladies' man given to vigorous wall-shaking, the writer turns a blind eye to the hotel's decrepitude even as he keeps its female guests fixed in his sights.
[ترجمه ترگمان]یکی از خانم هایی که به دیوار قوی دیوار تکیه داده بودند - می لرزید، نویسنده چشم نابینا را به شکستگی هتل تبدیل می کند، حتی وقتی که میهمانان خود را جلوی دید او ثابت نگه می دارد
[ترجمه گوگل]مردی بانوان به تکان دادن دیوارهای شدید، نوازنده به نظر می رسد که در کمترین زمان ممکن هتل را خیره می کند، حتی زمانی که مهمانان زن خود را در دیدگاه های خود نگه می دارد

8. I never had Jake down as a ladies' man.
[ترجمه ترگمان]من هرگز جیک رو به عنوان یه مرد انتخاب نکرده بودم
[ترجمه گوگل]من هیچوقت جیک را به عنوان یک مرد خانم ندیده بودم

9. Mark has always been a bit of a ladies' man; it will be interesting to see if he settles down now that he's got married.
[ترجمه ترگمان]مارک همیشه یک خرده از خانم ها بوده؛ اگر حالا که ازدواج کرده باشد، خیلی جالب می شود
[ترجمه گوگل]علامت گذاری شده همیشه کمی از مرد خانم بوده است؛ جالب خواهد بود دید که آیا او اکنون ازدواج کرده است

10. You're quite a ladies' man.
[ترجمه ترگمان]شما زن خوبی هستید
[ترجمه گوگل]شما کاملا خانمها هستید

11. He is a ladies' man.
[ترجمه ترگمان] اون یه مرد زنونه است
[ترجمه گوگل]او یک مرد خانم است

12. Paul likes to think he's a bit of a ladies' man.
[ترجمه ترگمان]پل دوست داره فکر کنه که اون یه کم از a
[ترجمه گوگل]پل دوست دارد فکر کند او کمی از مرد خانم است

13. There was no amorous intent about it, because Matt had assured her that Silas was not a ladies' man.
[ترجمه ترگمان]اما مت به او اطمینان داده بود که سیلاس یک مرد نیست
[ترجمه گوگل]هیچ اتهام عاطفی در مورد آن وجود نداشت، زیرا مت به او اطمینان داد که سیلس مرد مردی نیست

14. Molinari said enough for Don Corleone to gather that Freddie had found his niche out there, was happy and had become something of a ladies' man.
[ترجمه ترگمان]دانی به اندازه کافی به دون Corleone گفته بود که فردی niche را در آن جا پیدا کند، خوشحال بود و چیزی از یک خانم پیدا کرده بود
[ترجمه گوگل]مولیناری به اندازه کافی برای دون کورلئونه می گوید که فردی طاقچه ی خود را پیدا کرده بود، خوشحال بود و تبدیل به چیزی از مرد خانم شده بود

15. Former French President Jacques Chirac is known to be something of a ladies' man - a fact both he and his wife of 53 years have in the past admitted to.
[ترجمه ترگمان]ژاک شیراک، رئیس جمهور سابق فرانسه، به عنوان یکی از زنان این کشور شناخته می شود - واقعیتی که او و همسرش ۵۳ ساله در گذشته به آن اعتراف کرده اند
[ترجمه گوگل]ژاک شیراک، رئیس جمهور سابق فرانسه، چیزی از یک مرد خانم است - این واقعیت هم که او و همسرش از 53 سال گذشته قبول کرده اند


کلمات دیگر: