کلمه جو
صفحه اصلی

naomi


اسم خاص مونث

انگلیسی به فارسی

اسم خاص مونث


(انجیل) نعومی


نومیا


انگلیسی به انگلیسی

• mother-in-law of ruth (biblical); female first name (hebrew)

جملات نمونه

1. Naomi stood in front of them, her face flushed, her hair tousled.
[ترجمه ترگمان]نایومی در مقابل آن ها ایستاد، صورتش سرخ شد، موهایش ژولیده بود
[ترجمه گوگل]نائومی در مقابل آنها ایستاد، صورتش فریاد زد، موهایش را برداشت

2. Naomi was only 17 when she got married.
[ترجمه ترگمان]نایومی \"وقتی ازدواج کرد\" ۱۷ سالش بود
[ترجمه گوگل]نائومی تنها 17 سال داشت وقتی ازدواج کرد

3. Naomi admits that it was peer pressure to be "cool" that drove her into having sex early.
[ترجمه ترگمان]Naomi اعتراف می کند که این فشار همسالان است که او را به رابطه جنسی زودرس سوق می دهد
[ترجمه گوگل]نئومه اذعان می کند که فشار همسالانش 'خنک' است و او را به زودیاک بودن زودتر می برد

4. I saw Naomi at the club the other night.
[ترجمه ترگمان]اون شب \"نایومی\" رو تو کلوپ دیدم
[ترجمه گوگل]نئومی را در شب دیگر دیدم

5. 'What does Naomi think about the move?' 'She's all for it. '
[ترجمه ترگمان]نائومی هم در مورد حرکت چی فکر می کنه؟ همش برای این کار می کنه
[ترجمه گوگل]'نائومی در مورد حرکت فکر می کند؟' 'او همه چیز را برای آن است '

6. Naomi used to go to church in Granville every Sunday.
[ترجمه ترگمان]Naomi هر یکشنبه در Granville به کلیسا می رفت
[ترجمه گوگل]نائومی هر روز یکشنبه به کلیسا در Granville رفت

7. Naomi idolised her father as she was growing up.
[ترجمه ترگمان]نایومی \"وقتی داشت بزرگ می شد، پدرش رو کشت\"
[ترجمه گوگل]نائومی پدرش را همانطور که رشد می کرد بوسید

8. In 197 Naomi James became the first woman to sail solo around the world via Cape Horn.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۷، Naomi جیمز اولین زنی شد که از طریق دماغه هورن به دور دنیا سفر کرد
[ترجمه گوگل]در سال 197، نائومی جیمز اولین زن بود که از طریق کیپ هورن به طور انفرادی در سراسر جهان رفت

9. In her memoirs Naomi is quick to acknowledge that her grandmother was centrally important in her venture as a writer.
[ترجمه ترگمان]در خاطرات او، Naomi سریع قبول می کند که مادربزرگش به طور متمرکز در سرمایه گذاری خود به عنوان یک نویسنده مهم است
[ترجمه گوگل]در خاطرات خود، نائومی سریع تصدیق می کند که مادربزرگش به عنوان نویسنده به عنوان مهمترین مرکز در نظر گرفته شده است

10. Beth was struck by how Naomi took the mistake in her stride.
[ترجمه ترگمان]بت هم تحت تاثیر قرار گرفته بود که چرا نایومی این اشتباه رو کرده
[ترجمه گوگل]بث در مورد اینکه چگونه نائومی در گامش به اشتباه برد، آسیب دید

11. The agency plucked Naomi from obscurity and turned her into one of the world's top models.
[ترجمه ترگمان]این موسسه Naomi را از تاریکی بیرون کشید و او را به یکی از مدل های برتر جهان تبدیل کرد
[ترجمه گوگل]آژانس نائومی را ناگهان از بین برد و او را به یکی از بهترین مدل های جهان تبدیل کرد

12. In February 193 Naomi journeyed to the United States for the first time.
[ترجمه ترگمان]در ماه فوریه ۱۹۳ Naomi برای اولین بار به ایالات متحده سفر کرد
[ترجمه گوگل]در فوریه 193، نائومی برای اولین بار به ایالات متحده سفر کرد

13. He told Naomi she was becoming just like Maya. Naomi quailed at the thought.
[ترجمه ترگمان]به \"نائومی\" گفت که شبیه \"مایا\" شده نایومی به فکر فرو رفت
[ترجمه گوگل]او به نائومی گفت که او درست مثل مایا است نائومی فکر کرد

14. Naomi got a distinction in maths.
[ترجمه ترگمان]Naomi در ریاضیات تمایز قائل شد
[ترجمه گوگل]نائومی در ریاضیات تمایز قائل شد


کلمات دیگر: