کلمه جو
صفحه اصلی

macedonia


مقدونیه (کشور باستانی که امروزه در یونان و بلغارستان و صربستان قرار دارد)

انگلیسی به فارسی

مقدونیه


مقدونیه (کشور باستانی که امروزه در یونان و بلغارستان و صربستان قرار دارد)


جمهوری مقدونیه (بخشی از یوگسلاوی سابق)


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: Macedonian (adj.), Macedonian (n.)
• : تعریف: since 1992, a Balkan republic bordering Albania and Greece; formerly part of Yugoslavia.

• officially called the former yugoslav republic of macedonia; country in southeast europe (formerly part of yugoslavia); ancient balkan kingdom in southeastern europe (spread across parts of greece, bulgaria and yugoslavia)
the republic of macedonia is one of the six republics which formerly comprised yugoslavia. in 1991 it declared its independence. european community recognition was blocked by greece, which contains a region also called macedonia. in 1993 macedonia was admitted to the un general assembly and recognized by many european countries under the name, the former yugoslav republic of macedonia. ethnic albanians make up 21% of the population of macedonia. kiro gligorov became president in 1991. macedonia produces steel, chemicals, and agricultural products.

جملات نمونه

1. If Kosovo can be partitioned, why not Macedonia and Bosnia?
[ترجمه ترگمان]اگر کوزوو را می توان تقسیم بندی کرد، چرا مقدونیه و بوسنی؟
[ترجمه گوگل]اگر کوزوو بتواند تقسیم شود، چرا مقدونیه و بوسنی نیستند؟

2. Croatia and Macedonia have had to lower their expectations.
[ترجمه ترگمان]کرواسی و مقدونیه باید انتظارات خود را کاهش دهند
[ترجمه گوگل]کرواسی و مقدونیه مجبور بودند انتظارات خود را پایین بیاورند

3. Lest haply if they of Macedonia come with me, and find you unprepared, we (that we say not, ye) should be ashamed in this same confident boasting.
[ترجمه ترگمان]از بیم اینکه مبادا مردم مقدونیه با من بیایند و شما را غافلگیر کنند، ما (که می گوییم نه، تو باید از این لاف و گزاف ashamed
[ترجمه گوگل]به شرطی که اگر آنها مقدونیه با من بیایند و شما را آماده نکنند، ما (که ما نمی گوییم، شما) باید در این همان اعتماد به نفس افتخار باشید

4. England play minnows Andorra on Saturday and Macedonia on Wednesday 6 September.
[ترجمه ترگمان]انگلستان در روز شنبه ۶ سپتامبر در آندورا و مقدونیه در روز چهارشنبه ۶ سپتامبر بازی خواهد کرد
[ترجمه گوگل]انگلستان روز شنبه و مقدونیه روز شنبه 6 سپتامبر بازی می کند

5. King of Macedonia ( 33- 323 BC ), born at Pella, the son of Philip II and Olympias.
[ترجمه ترگمان]پادشاه مقدونیه (۳۳ - ۳۲۳ قبل از میلاد)، در پلا، پسر فیلیپ دوم و Olympias متولد شد
[ترجمه گوگل]پادشاه مقدونیه (323 تا 333 قبل از میلاد)، متولد پلا، پسر فیلیپ دوم و المپیا

6. Their leader, Alexander, the fair-haired King of Macedonia, is barely twenty-six years old.
[ترجمه ترگمان]leader، پادشاه مو بور مقدونیه، به سختی بیست و شش سال دارد
[ترجمه گوگل]رهبر آنها، اسکندر، پادشاه موزون مقدونیه، به سختی 26 سال سن دارد

7. It is often called Macedonia, but this can cause confusion with the wider geographical region of Macedonia and the Greek region of Macedonia.
[ترجمه ترگمان]آن اغلب مقدونیه نامیده می شود، اما این می تواند باعث سردرگمی در منطقه جغرافیایی گسترده تر مقدونیه و منطقه یونانی مقدونیه شود
[ترجمه گوگل]این اغلب به نام مقدونیه نامیده می شود، اما این می تواند سردرگمی را با منطقه جغرافیایی وسیع مقدونیه و منطقه یونان مقدونیه ایجاد کند

8. England's qualification hopes against FYR Macedonia and defeat in Croatia.
[ترجمه ترگمان]تیم انگلیس امیدوار است در برابر FYR مقدونیه و شکست در کرواسی شکست بخورد
[ترجمه گوگل]مدرک انگلیس امیدوار است علیه جمهوری فدرال مقدونیه و شکست در کرواسی

9. Andorra, Macedonia, Cuba, El Salvador and Georgia were coloured red during the earlier weeks of voting.
[ترجمه ترگمان]آندورا، مقدونیه، کوبا، آل سالوادور و گرجستان در هفته های اول رای گیری به رنگ قرمز درآمده بودند
[ترجمه گوگل]آندورا، مقدونیه، کوبا، السالوادور و گرجستان در هفته های اولیه رأی گیری قرمز رنگ بودند

10. After the transient resurgence of imperial court of Macedonia, Byzantine Empire began to decline.
[ترجمه ترگمان]پس از تجدید حیات مجدد دربار امپراطوری مقدونیه، امپراطوری روم شرقی شروع به نزول کرد
[ترجمه گوگل]پس از بازتوزیع مداوم دادگاه امپراتوری مقدونیه، امپراتوری بیزانس شروع به فروپاشی کرد

11. If it were to accept "Macedonia" as a name for the former Yugoslav republic, Greece would legitimise that communist name-grab and lay itself open to territorial claims, or even terrorism.
[ترجمه ترگمان]اگر قرار بود \"مقدونیه\" را به عنوان یک نام برای جمهوری یوگسلاوی سابق بپذیرد، یونان مشروعیت خود را قانونی خواهد کرد و خود را به ادعاهای ارضی یا حتی تروریسم باز خواهد کرد
[ترجمه گوگل]اگر قبول 'مقدونیه' به عنوان نام جمهوری یوگسلاوی سابق، یونان نام این کمونیست را قانع کند و خود را برای ادعاهای ارضی یا حتی تروریسم باز کند

12. Mak-Fest in Stip and the Skopje Festival are the two best-known festivals of popular music in Macedonia.
[ترجمه ترگمان]فستیوال - در Stip و جشنواره اسکوپیه دو جشنواره مشهور موسیقی مردمی در مقدونیه هستند
[ترجمه گوگل]Mak-Fest در Stip و جشنواره Skopje دو جشنواره مشهور موسیقی محبوب در مقدونیه هستند

13. In 146 BC, the four republics were dissolved, and Macedon officially became the Roman province of Macedonia.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۴۶ پیش از میلاد، چهار جمهوری منحل شدند و مقدونیه به طور رسمی به استان مقدونیه تبدیل شد
[ترجمه گوگل]در سال 146 قبل از میلاد، چهار جمهوری در این کشور منحل شدند و مقدونیه به طور رسمی به استان روم مقدونیه تبدیل شد

14. 1When the uproar had ended, Paul sent for the disciples and, after encouraging them, said good-by and set out for Macedonia.
[ترجمه ترگمان]وقتی آشوب به پایان رسید، پاولوس به دنبال مریدان فرستاد و پس از آنکه آن ها را تشویق کرد به مقدونیه حمله برد و راه مقدونیه را به راه انداخت
[ترجمه گوگل]1 هنگامی که این طغیان به پایان رسید، پولس برای شاگردان فرستاد و پس از تشویق آنها، گفت: 'خوب است و برای مقدونیه تنظیم شده است


کلمات دیگر: