کلمه جو
صفحه اصلی

namibian

انگلیسی به فارسی

نامیبیان


انگلیسی به انگلیسی

• native or resident of namibia
of or pertaining to namibia or its culture or its people

جملات نمونه

1. The Namibian government turned to South Africa for help.
[ترجمه ترگمان]دولت نامیبیا برای کمک به آفریقای جنوبی برگشت
[ترجمه گوگل]دولت نامیبیا برای کمک به آفریقای جنوبی

2. The new Namibian flag was hoisted up the flagpole.
[ترجمه ترگمان]پرچم جدید پرچم به میله پرچم بالا آویخته بود
[ترجمه گوگل]پرچم نامیبیا جدید پرچم دار بود

3. Many black Namibians are subsistence farmers who live in the arid borderlands.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم نامیبیا کشاورزانی هستند که در مناطق خشک زندگی می کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از Namibians سیاه وحشی هستند که در مناطق مرزی خشک زندگی می کنند

4. Hundreds of Namibian trees held sacred by local people have been illegally felled.
[ترجمه ترگمان]صدها درخت نامیبیا که توسط مردم محلی مقدس شده اند به طور غیرقانونی قطع شده اند
[ترجمه گوگل]صدها نفر از درختان نامیبیا که توسط مردم محلی مقدس شده بودند، به طور غیرقانونی از بین رفته اند

5. On August 2 20 Namibian Prime Minister Nahas Angula met with visiting Chinese Vice Foreign Minister Zhai Jun in Windhoek, the capital of Namibia.
[ترجمه ترگمان]در روز ۲ اوت، Nahas Angula، نخست وزیر نامیبیا، با Zhai جون، معاون وزیر خارجه چین در ویندهوک، پایتخت نامیبیا، دیدار کرد
[ترجمه گوگل]در 20 آگوست 20 ناهاس انگولا، نخست وزیر نامیبیا، با دیدار وزیر خارجه چین در ژجی جون در ویندوخ، پایتخت نامیبیا دیدار کرد

6. Namibian police are to give an update of their investigation to the media Monday.
[ترجمه ترگمان]پلیس نامیبیا تلاش می کند تا تحقیقات خود را در روز دوشنبه به رسانه ها نشان دهد
[ترجمه گوگل]پلیس نامیبیا روز دوشنبه به بررسی تحقیقات خود برای رسانه ها می پردازد

7. The Namibian government, which owns the wreck and its contents under international law, will stop buttressing the walls on October 200
[ترجمه ترگمان]دولت نامیبیا، که مالک کشتی شکسته و محتوای آن تحت قوانین بین المللی است، در روز ۲۰۰ اکتبر از استحکام آن جلوگیری خواهد کرد
[ترجمه گوگل]دولت نامیبیا که صاحب خراب و محتویات آن در قانون بین المللی است، متوقف کردن دیوارها در اکتبر 200

8. For the Malawi Federation, a sister to the Namibian Federation, group loans were taken to finance the construction of identical dwelling units for the development of housing on 222 plots in Lilongwe.
[ترجمه ترگمان]برای فدراسیون مالاوی، یک خواهر به فدراسیون نامیبیا، وام های گروهی برای تامین مالی ساخت واحدهای مسکونی همسان برای توسعه مسکن در ۲۲۲ قطعه در Lilongwe گرفته شد
[ترجمه گوگل]برای فدراسیون مالاوی، خواهر فدراسیون نامیبیا، وام های گروهی برای تامین مالی ساخت و ساز واحدهای مسکونی یکسان برای توسعه مسکن در 222 طرح در Lilongwe گرفته شد

9. But at this Namibian waterhole he found them interacting with each other as well as other species, including lions and elephants. sentence dictionary
[ترجمه ترگمان]اما در این waterhole نامیبیا آن ها را در تعامل با یکدیگر و نیز گونه های دیگر از جمله شیر و فیل ها یافت فرهنگ لغت
[ترجمه گوگل]اما در این کوه آبشار نامیبیا، او متوجه شد که آنها با همدیگر و همچنین گونه های دیگر، از جمله شیرها و فیل ها همکاری می کنند فرهنگ لغت جمله

10. The Namibian visited restaurants and bars around Windhoek to ask how informed they were with regard to the law.
[ترجمه ترگمان]مردم نامیبیا به رستوران ها و کافه های اطراف ویندهوک رفته اند تا بپرسند که آن ها نسبت به این قانون چقدر اطلاع دارند
[ترجمه گوگل]نامیبیان رستوران ها و میله های اطراف ویندووک را بازدید کرد تا بفهمند که آنها در رابطه با قانون چگونه مطلع بودند

11. Newshound Rob Crossan speaks of his Namibian jackal shooting experience.
[ترجمه ترگمان](راب Crossan)(راب Crossan)از تجربه عکاسی شغال خود سخن می گوید
[ترجمه گوگل]راب کراسن ناساحتی از تجربه تیراندازی شاعر نامیبیا سخن می گوید

12. Namibian law permits ranchers to shoot cheetahs to protect their livestock.
[ترجمه ترگمان]قانون نامیبیا به دامداران اجازه می دهد تا یوزپلنگ ها را برای محافظت از احشام خود شکار کنند
[ترجمه گوگل]قانون Namibian اجازه ranchers برای گرفتن ژته ها برای حفاظت از دام خود را

13. One student who completed Mister Bailly's leadership course launched her own program in the Namibian capital, Windhoek. She is helping people living in temporary camps to find work.
[ترجمه ترگمان]یک دانش آموز که دوره رهبری آقای بابی را به پایان رساند برنامه خود را در پایتخت نامیبیا، ویندهوک، راه اندازی کرد او به افرادی که در کمپ های موقت زندگی می کنند کمک می کند تا کار پیدا کنند
[ترجمه گوگل]یک دانش آموز که دوره رهبری آقای میراث بیللی را به پایان رساند، برنامه خود را در پایتخت نامیبیا، ویندفوک، برنامه ریزی کرد او به افرادی که در اردوگاه های موقت زندگی می کنند برای یافتن کار کمک می کند

14. One student who completed Mister Bailly's leadership course launched her own program in the Namibian capital, Windhoek.
[ترجمه ترگمان]یک دانش آموز که دوره رهبری آقای بابی را به پایان رساند برنامه خود را در پایتخت نامیبیا، ویندهوک، راه اندازی کرد
[ترجمه گوگل]یک دانش آموز که دوره رهبری آقای میراث بیللی را به پایان رساند، برنامه خود را در پایتخت نامیبیا، ویندفوک، برنامه ریزی کرد

15. They have also decided to foot the bill for a large Namibian presidential palace in Windhoek.
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین تصمیم گرفته اند تا لایحه ای را برای یک کاخ ریاست جمهوری نامیبیا در ویندهوک پیاده کنند
[ترجمه گوگل]آنها همچنین تصمیم گرفته اند که این لایحه را برای کاخ ریاست جمهوری بزرگ نامیبیا در وینچوخ بگذرانند


کلمات دیگر: