کلمه جو
صفحه اصلی

pushcart


معنی : ارابه دستی
معانی دیگر : چرخ دستی، ارابچه، چر دستی

انگلیسی به فارسی

ارابه دستی


pushcart، ارابه دستی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a cart with wheels, used esp. by merchants who sell their goods on the street.
مشابه: cart

• wheeled cart that is pushed by hand, wheelbarrow, handcart
a pushcart is a small cart with a long handle for carrying small things; used in american english.

مترادف و متضاد

ارابه دستی (اسم)
handcart, hand truck, pushcart

جملات نمونه

1. He peddled fish from a pushcart.
[ترجمه ترگمان]او ماهی را از a گرفت
[ترجمه گوگل]او ماهی را از یک کوله باری پرورش داد

2. The typical retail pushcart is set up in the open areas of a shopping mall or strip mall.
[ترجمه ترگمان]فروشگاه معمولی خرده فروشی در مناطق باز یک مرکز خرید یا یک مرکز خرید قرار دارد
[ترجمه گوگل]دستگاه های خرده فروشی معمولی در فضاهای باز یک مرکز خرید یا بازار نوار نصب شده اند

3. Usually sold out of a pushcart until summer, they are one of the healthiest snacks in town.
[ترجمه ترگمان]معمولا از a تا تابستان فروخته می شوند، آن ها یکی از سالم ترین اسنک در شهر هستند
[ترجمه گوگل]به طور معمول از تابستان تا سال تابستان به فروش می رسد، آنها یکی از سالمترین غذاهای میان وعده در شهر هستند

4. A pushcart is a handy way to take a young child shopping.
[ترجمه ترگمان]A راهی مفید برای خرید یک کودک خردسال است
[ترجمه گوگل]یک pushcart یک راه دستی برای خرید یک کودک جوان است

5. Design includes two big aspects, one is pushcart move part, the other is the operation of arm.
[ترجمه ترگمان]طراحی شامل دو جنبه بزرگ است، یکی از آن ها حرکت بخشی است، دیگری عملیات بازو است
[ترجمه گوگل]طراحی شامل دو جنبه بزرگ است، یکی از آنها بخشی حرکتی حرکتی است، دیگری عمل بازو است

6. Children of slum dwellers play under a pushcart in New Delhi, India.
[ترجمه ترگمان]کودکان محله های فقیرنشین در دهلی نو در هند در حال بازی هستند
[ترجمه گوگل]کودکان اهل محله های فقیرنشین در دهلی نو در هند بازی می کنند

7. I'll get a pushcart and meet you over there at the Luggage Claim.
[ترجمه ترگمان]من یه pushcart میارم اونجا و تو the با تو ملاقات می کنم
[ترجمه گوگل]من یک کوله پشتی را می گیرم و در دادخواست چمدان به آنجا می روم

8. Do you know how many things on the pushcart?
[ترجمه ترگمان]میدونی چند تا کار روی \"pushcart\" داره؟
[ترجمه گوگل]آیا می دانید که چقدر چیزهای مورد نظر بر روی کیندل؟

9. I remember meeting him one evening with his pushcart .
[ترجمه ترگمان]یادم می آید که یک شب با pushcart او را ملاقات کردم
[ترجمه گوگل]من به یاد می آورم یک شب با او همراهی می کنم

10. Supermarket Pushcart is one of our main products, which has superior quality, leading manufacturing processes. The surface is anti-rust processed and thus beautiful and corrosion resistant.
[ترجمه ترگمان]سوپرمارکت سوپرمارکت یکی از محصولات اصلی ماست که دارای کیفیت برتر، و فرآیندهای تولید است سطح ضد زنگ فرآوری شده و در نتیجه مقاوم به خوردگی است
[ترجمه گوگل]سوپرمارکت Pushcart یکی از محصولات اصلی ما است که دارای کیفیت عالی و فرآیندهای تولیدی است سطح ضد زنگ مورد پردازش و بنابراین زیبا و مقاوم در برابر خوردگی است

11. My brother-in-law did a great job with the pushcart design.
[ترجمه ترگمان]شوهر خواهرم با طرح pushcart کار بزرگی انجام داد
[ترجمه گوگل]برادر من کار بزرگ با طراحی pushcart انجام داد

12. Her poems are included in volumes of the Pushcart Prize and Best American Poetry series.
[ترجمه ترگمان]اشعار او در جلد جایزه Pushcart و بهترین مجموعه اشعار آمریکا گنجانده شده است
[ترجمه گوگل]اشعار او در جلد های جایزه Pushcart و بهترین سریال شعر آمریکایی گنجانده شده است

13. Their pushcart was piled high with groceries.
[ترجمه ترگمان]pushcart پر از groceries شده بود
[ترجمه گوگل]کوله پشتی آنها با مواد غذایی پر شده بود

14. Pushcart vendors hawk everything from dried squid to ripe mangoes, and backpackers haggle with tuk-tuk drivers for a ride in their tiny, three-wheeled taxis.
[ترجمه ترگمان]فروشندگان Pushcart همه چیز را از ماهی مرکب خشک شده به انبه های رسیده باز می کنند و کوهنوردان به رانندگان tuk با tuk چانه می زنند تا سوار بر تاکسی ها شوند
[ترجمه گوگل]فروشندگان Pushcart همه چیز را از ماهی مرکب خشک به انبه های شاداب، و backpackers با رانندگان tuk-tuk برای سوار شدن در تاکسی های کوچک، سه چرخ خود را hawk


کلمات دیگر: