کلمه جو
صفحه اصلی

criminology


معنی : جرم شناسی، مطالعه علمی جرم
معانی دیگر : بزهشناسی

انگلیسی به فارسی

مطالعه علمی جرم، جرم‌شناسی


جرمشناسی، جرم شناسی، مطالعه علمی جرم


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: criminological (adj.), criminologically (adv.), criminologist (n.)
• : تعریف: the scientific study of crime, criminal behavior, and criminal law systems.

• scientific study of crime and criminals
criminology is the scientific study of crime and criminals.

مترادف و متضاد

جرم شناسی (اسم)
criminology

مطالعه علمی جرم (اسم)
criminology

جملات نمونه

1. Rationality According to classical criminology we mostly behave in a rational manner.
[ترجمه ترگمان]Rationality با توجه به جرم شناسی کلاسیک ما اغلب با یک روش منطقی رفتار می کنیم
[ترجمه گوگل]عقلانیت با توجه به جرم شناسی کلاسیک، ما عمدتا به روش عقلانی رفتار می کنیم

2. Criminology, like crime control, tends to focus on males and marginalise females or render them invisible.
[ترجمه ترگمان]Criminology، مانند کنترل جرم، متمایل به تمرکز بر روی نرها و marginalise ماده ها هستند و یا آن ها را نامریی می کنند
[ترجمه گوگل]جرم شناسی، مانند کنترل جرم، تمایل دارد تا روی مردان تمرکز کند و زنان را به حاشیه رانده یا آنها را نامرئی کند

3. The reasons cited range from demographics to criminology.
[ترجمه ترگمان]دلایل ذکر شده از آمار جمعیتی تا جرم شناسی
[ترجمه گوگل]دلایل ذکر شده از لحاظ جمعیتی به جرم شناسی متغیر است

4. A radical criminology which appears to deny this will be seen as callous and rightly rejected.
[ترجمه ترگمان]یک جرم شناسی افراطی که به نظر می رسد منکر این امر می شود، بی عاطفه تلقی می شود و به درستی مردود دانسته می شود
[ترجمه گوگل]جرم شناسی رادیکال که ظاهرا این را انکار می کند، به نظر می رسد و به طور صریح رد می شود

5. A radical criminology which appears to deny this will be seen as naive and rightly rejected.
[ترجمه ترگمان]یک جرم شناسی افراطی که به نظر می رسد این موضوع را انکار می کند، ساده لوح تلقی می شود و به درستی مردود دانسته می شود
[ترجمه گوگل]جرم شناسی رادیکال که ظاهرا این را انکار می کند، به عنوان ساده لوحانه و درست رد می شود

6. Positivist criminology, on the other hand, seemed scarcely to recognise it at all.
[ترجمه ترگمان]دکتر جرم شناسی از طرف دیگر به نظر نمی رسید که آن را تشخیص دهد
[ترجمه گوگل]از سوی دیگر، جرم شناسی مثبت، به ندرت به نظر می رسید که آن را تشخیص دهد

7. Hence the extent to which Conservative criminology is here to stay depends on more than mere changes of political parties.
[ترجمه ترگمان]از این رو، حوزه جرم شناسی محافظه کار در اینجا بستگی به تغییرات صرف صرف احزاب سیاسی دارد
[ترجمه گوگل]به این ترتیب میزان جرم شناسی محافظه کار در اینجا برای اقامت بستگی به تغییرات بیشماری از احزاب سیاسی دارد

8. To the extent that positivist criminology incorporates a realistic, manageable version of determinism, it becomes compatible with its classical predecessor.
[ترجمه ترگمان]به حدی که criminology positivist یک نسخه واقع گرایانه و قابل مدیریت از جبرگرایی (determinism)را شامل می شود، با سلف کلاسیک خود سازگار می شود
[ترجمه گوگل]تا جایی که جرم شناسی مثبت گرا یک نسخه واقع بینانه و قابل کنترل جبرگرایی را دربر می گیرد، آن را با سلف کلاسیک سازگار می کند

9. The new socialist criminology of the 1960s and 1970s, however, marked a return to the more romantic view.
[ترجمه ترگمان]با این حال، criminology سوسیالیستی جدید دهه های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ بر بازگشت به دیدگاه more تاکید کرد
[ترجمه گوگل]جرم شناسی جدید سوسیالیستی دهه 1960 و 1970، نشانگر بازگشت به دیدگاه عاشقانه تر بود

10. Conservative criminology is part of the ideological background of economic liberalism.
[ترجمه ترگمان]جرم شناسی محافظه کار بخشی از سابقه ایدئولوژیک لیبرالیسم اقتصادی است
[ترجمه گوگل]جرمشناسی محافظه کار بخشی از پیشینه ایدئولوژیک لیبرالیسم اقتصادی است

11. Classical criminology did not assume that existing legal definitions of crime and the way they are enforced necessarily constitute this objective category.
[ترجمه ترگمان]criminology کلاسیک فرض نمی کنند که تعاریف حقوقی موجود از جرم و نحوه اجرای آن ها لزوما این مقوله عینی را تشکیل می دهند
[ترجمه گوگل]جرم شناسی کلاسیک فرض نمی کند که تعریف های حقوقی موجود در مورد جرم و نحوه اجرا، لزوما این گروه هدف را تشکیل می دهند

12. In a wide sense of the word, criminology includes penology.
[ترجمه ترگمان]به مفهوم گسترده کلمه، criminology شامل penology است
[ترجمه گوگل]در معنی وسیع کلمه، جرم شناسی شامل معانی است

13. On criminology, there are two aspects about the reasons.
[ترجمه ترگمان]در جرم شناسی، دو جنبه از این دلایل وجود دارد
[ترجمه گوگل]در جرم شناسی، دو جنبه در مورد دلایل وجود دارد

14. He is interested in the issues of crime and criminology.
[ترجمه ترگمان]او به مسائل جنایی و جرم شناسی علاقه مند است
[ترجمه گوگل]او به مسائل جرم و جرم شناسی علاقمند است

15. The replacement of free will with scientific determinism was consequently the crucial starting point for the new positivist criminology.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه جایگزینی اراده آزاد با جبرگرایی علمی، نقطه شروع حیاتی for جدید positivist بود
[ترجمه گوگل]در نتیجه جایگزینی اراده آزاد با جبرگرایی علمی، نقطه شروع مهمی برای جرم شناسی پوزیتیویست جدید بود


کلمات دیگر: