کلمه جو
صفحه اصلی

puniness


معنی : ضعف، کوچکی، ریزگی، کوچک اندامی، تازه کاری جوانی
معانی دیگر : ریزه میزگی، فسقلی بودن، کم زوری، خاموشی

انگلیسی به فارسی

ریزگی، کوچک اندامی، ضعف، خاموشی، تازه کاری جوانی،کوچکی


مجازات، ریزگی، کوچک اندامی، ضعف، تازه کاری جوانی، کوچکی


انگلیسی به انگلیسی

• weakness, feebleness; triviality, pettiness

مترادف و متضاد

ضعف (اسم)
weakness, asthenia, debility, faint, swoon, languor, infirmity, atony, foible, puniness

کوچکی (اسم)
exiguity, puniness

ریزگی (اسم)
puniness

کوچک اندامی (اسم)
puniness

تازه کاری جوانی (اسم)
puniness


کلمات دیگر: