1. Waterloo bears divine right on its crupper.
[ترجمه ترگمان]واترلو عدل الهی را روی crupper خود دارد
[ترجمه گوگل]واترلو خدای ناکرده حق را بر ضد خود دارد
2. Crupper:a leather strap looped under a horse's tail and attached to a harness or saddle to keep it from slipping forward.
[ترجمه ترگمان]یک تسمه چرمی زیر دم اسب بود و به یک زین یا زین وصل شده بود تا آن را از خود دور نگه دارد
[ترجمه گوگل]Crupper: یک بند چرمی که زیر دم اسب قرار دارد و به یک مهار یا زین متصل می شود تا از جلو حرکت کند
3. Her ears were very wide apart, her saddle deep, a fine head marked with a black star, a very long neck, strongly articulated knees, prominent ribs, oblique shoulders and a powerful crupper.
[ترجمه ترگمان]گوش هایش کاملا از هم جدا شده بود، زین فرورفته بود و سرش به صورت یک ستاره سیاه پوشیده شده بود، گردن بلند، دنده های برجسته، دنده های برجسته، شانه های عریض و a قدرتمند
[ترجمه گوگل]گوش هایش بسیار وسیع بودند، زانویش عمیق بود، سر خوبی با یک ستاره سیاه، گردن بسیار بلند، زانوهای قوی، دنده های برجسته، شانه های مورب و کورپور قدرتمند مشخص شده بود
4. I put on that beautiful red backpack. My father patted me on the back of my head, as if on the crupper of a horse.
[ترجمه ترگمان] اون کوله پشتی قرمز قشنگ رو گذاشتم کنار پدرم به پشت سرم ضربه زد، انگار روی crupper اسب نشسته بود
[ترجمه گوگل]من آن کوله پشتی قرمز رنگ را گذاشتم پدرم مرا در پشت سرم گذاشت، مثل اینکه بر روی یک سوار اسب
5. Marriage rides upon the saddle and repentance upon the crupper.
[ترجمه ترگمان]ازدواج بر روی زین و توبه است
[ترجمه گوگل]ازدواج بر روی زین و توبه به سوى کسى سوار مى شود