کلمه جو
صفحه اصلی

swapping


معنی : مبادله
معانی دیگر : مبادله

انگلیسی به فارسی

مبادله


دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] تعویض، مبادله .

مترادف و متضاد

مبادله (اسم)
exchange, change, truck, interchange, swapping, trade in, truckage

جملات نمونه

1. We spent the evening in the pub swapping stories about our travels.
[ترجمه ترگمان]ما شب را در کافه در باره سفره ای خود صرف کردیم
[ترجمه گوگل]ما شب را در مهمانی گذراندیم و داستانهای مربوط به سفرهای ما را گذراندیم

2. She ended up swapping jobs with her secretary.
[ترجمه ترگمان]او کارش را با منشی خود آغاز کرد
[ترجمه گوگل]او با مشاغل خود با مشاغل خود به پایان رسید

3. Would you mind changing/swapping those plates over?
[ترجمه ترگمان]میشه لطفا عوض کنی و اون بشقاب ها رو عوض کنی؟
[ترجمه گوگل]آیا می خواهید ذهن را تغییر دهید یا آنها را تغییر دهید؟

4. Let's while away the hours swapping stories.
[ترجمه ترگمان]اجازه دهید در هنگام دور زدن ساعت ها، ساعت ها طول بکشد
[ترجمه گوگل]بیایید در حالی که دور ساعات مبادله داستان

5. The reduction in scrolling and window swapping has made the whole computer feel better and more relaxing to use.
[ترجمه ترگمان]کاهش در حرکت scrolling و پنجره باعث شده است که کل کامپیوتر احساس بهتری داشته باشد و استفاده از آن راحت تر باشد
[ترجمه گوگل]کاهش پیمایش و مبادله پنجره باعث شده که کل رایانه احساس راحتی بیشتری داشته باشد و بتواند از آن استفاده کند

6. Jovially swapping innuendos which a year earlier would have been seen as bad taste sexism by the singer.
[ترجمه ترگمان]کتک زدن jovially که یک سال زودتر به عنوان تبعیض جنسی توسط خواننده تلقی می شد
[ترجمه گوگل]جالب توجه است که در سال گذشته زنگ زده شده بود که توسط خواننده به عنوان جنسیت گرایی مضطرب شده است

7. In this case just swapping between bass and guitar is no problem.
[ترجمه ترگمان]در این مورد فقط بین باس و گیتار مشکل وجود ندارد
[ترجمه گوگل]در این مورد فقط مبادله بین باس و گیتار هیچ مشکلی نیست

8. More and more people are swapping their suburban house for a peaceful rural haven.
[ترجمه ترگمان]مردم بیشتر و بیشتری خانه حومه شهر خود را برای یک پناه گاه امن روستایی مبادله می کنند
[ترجمه گوگل]بیشتر و بیشتر مردم خانه های حومه خود را برای یک پناهگاه روستایی صلح آمیز مبادله می کنند

9. The Local began swapping it, bartering it: their main goal was apricots, prunes, anything with firepower.
[ترجمه ترگمان]مردم محلی مبادله آن را آغاز کردند و مبادله آن را مبادله کردند: هدف اصلی آن ها زردآلو، آلو، هر چیزی با قدرت آتش بود
[ترجمه گوگل]محلی شروع به مبادله کرد، تبعیض آمیز، هدف اصلی آنها زردآلو، آلو، هر چیزی با قدرت آتش است

10. There's no point swapping one 24-hour a day, seven days a week job for another.
[ترجمه ترگمان]هیچ نقطه ای برای تعویض یک ساعته در روز، هفت روز در هفته برای شغل دیگر وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ جایی برای یک روز 24 ساعته، هفت روز کاری در هفته برای دیگری وجود ندارد

11. Swapping in a new gearbox takes less than an hour.
[ترجمه ترگمان]حرکت در یک گیربکس جدید کم تر از یک ساعت طول می کشد
[ترجمه گوگل]تعویض در یک گیربکس جدید طول می کشد کمتر از یک ساعت

12. When swapping engines, use the clutch assembly which is compatible with the gearbox you are using.
[ترجمه ترگمان]هنگام تعویض موتورها، از مونتاژ کلاچ استفاده کنید که با جعبه دنده که استفاده می کنید سازگار است
[ترجمه گوگل]هنگام مبادله موتور، از مونتاژ کلاچ استفاده کنید که سازگار با جعبه دنده ای است که شما استفاده می کنید

13. I was very dismayed that I couldn't enjoy swapping ideas with Brian any more without things turning into a do-or-die debate.
[ترجمه ترگمان]خیلی ناراحت بودم که نمی توانم با ب - - رای - - ان - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه گوگل]من خیلی ناامید شدم که نمیتوانستم ایده های مبادله ای را با بریان به دست بیاورم بدون اینکه چیزهایی را که به بحث و گفتگو انجام می دادند تبدیل کنم

14. This two-parameter cd command has lots of uses: swapping between similar directory paths where the only difference is a database instance name, a branch name, or maybe a date.
[ترجمه ترگمان]این فرمان cd دو پارامتری کاربردهای زیادی دارد: تعویض بین مسیرهای راهنمای مشابه که تنها تفاوت یک نام پایگاه داده است، نام شاخه، یا شاید تاریخ
[ترجمه گوگل]این فرماندهی دیجیتال دو پارامتر، استفاده زیادی از مبادله بین مسیرهای مسیریابی مشابه را دارد که تنها تفاوت آن یک نام نمونه با پایگاه داده، نام شاخه یا شاید تاریخ است

پیشنهاد کاربران

جایگزین کردن

do a job swap with someone
شغل خود را با کسی عوض کردن.
I did a job swap with my opposite number in a school for a couple of months.

انتقال. در حوزه اطلاعات کوانتومی به معنای انتقال درهمتنیدگی است: Entanglement Swapping


کلمات دیگر: